گزارش مطالعاتی با موضوع توسعه فرهنگی

جمعه, 31 فروردین,1403

گزارش مطالعاتی با موضوع توسعه فرهنگی

موضوع: تحول فرهنگی

مقدمه:

بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن روابط و افزایش امکانات و ابزار، بحث از فرهنگ بیشتر و ابعاد متعددی به خود می گیرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه های خاصی از زندگی اجتماعی و نقش محدودی برای فرهنگ وجود داشت، به تدریج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشری بسیار بیشتر است.

 

تحولات یک فرد در صحنه های منطقه ای و بین المللی که چهره سیاسی، فرهنگی جهان را تغییر داده این تصور را بر خلاف القائات ، تبلیغات و ادعاهای جریانهای خاصی که محور مسائل و مشکلات و تصادفات در آینده اقتصادی و تکنولوژیکی خواهد بود، شکل می دهد که قدرتهای مادی و صنعتی جهان تمامی امکانات خود را در جهت سلطه فرهنگی خود و نابودی فرهنگهای دیگر قرار می دهند.

 

نظامهای سلطه و سازمانهای بین الملی تحت کنترل آنان تا کنون نخواسته اند رابطه ای منطقی بین فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمایند. زیرا که با ادامه سلطه و حاکمیت آنان و غارت و چپاول کشورهای دیگر منافات و مغایرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعی و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بیگانه خواهد بود.

 

حال سوال اساسی اینست که چگونه جامعه ای می تواند به این مهم دست یابد؟

 

و پاسخ اینست که:

 

جامعه ای که به تعلیم و تربیت خویش بها می دهد و بناهای فرهنگی و اموزشی، به ویژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنایت به اصول مهندسی آموزشی از بهترین و پر جلوه ترین بناهی موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زیادی برخوردار و موفق ترین، پر نشاط ترین و محبوب ترین الگوهای اجتماعی باشند از بیش ترین پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی برخوردار بوده ، کم ترین آفت ها و آسیب پذیری های فردی اجتماعی را خواهند داشت و همچنین جامعه ای که وارث معلمان مقتدر باشد به یقین صاحب ارزش های والای فرهنگی و توسعه یافته ترین نهادهای اجتماعی خواهد بود.

 

 

 

هدف از توسعه فرهنگی

 

وقتی غربیها از توسعه فرهنگی در جهان سوم بحث می کنند بیشتر تعریف و هدف از آن را یک قدم به جلو در بهره برداری از امکانت فرهنگی جامعه ذکر می نمایند و اینکه فرهنگ از اختصاصی بودن و قشری و طبقاتی بودن خارج می شود و به طبقه ویژه و مرفّه و متمکن اختصاص نداشته باشد و در اختیار همگان قرار گیرد چنانچه اگر بحث از توسعه سیاسی باشد معنایش سهیم کردن مردم و مشارکت عموم ر رقم زدن سرنوشت سیاسی خویش است.

 

اما در اسلام مفهومی بسیار عمیق تر، ظریف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالی معنوی انسانها و جامعه ، تهذیب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضیلتها و تقوی ، بهره برداری عمومی از تقوی و عدالت اجتماعی، حاکمیت روح اخوت اسلامی و نظم و انضباط و قانون ، رشد بینش و بصیرت دینی و اهی ، حاکمیت ارزشهای دینی و خلاصه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای علمی و افزایش خودآگاهی افراد جامعه و بیداری وسیع و همه جانبه ملت از اهداف توسعه فرهنگی است.

 

بدیهی است اهدافی به این وسعت وعمق هرگز در فرهنگهای بشری مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اینجا توجه به این معنا لازم است که اسلام به ابعاد وجودی انسان عمق و وسعت می دهد و او را در حصار محدود مادیات زندانی نمی نماید و این بدان معنا نیست که با توجه به حیات معقول و معنوی انسانها، از حیات مادی و دنیوی آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری فرا خواند بلکه تحول در حیات و بینش انسانها مقدمه ای است برای تحول در زندگی انسانها، و زندگی آخرت و حیات معقول و الهی انسانها در جهان واپسین تبعی ای است از زندگی معقول و برتر و حسنه انسانها در این جهان (الدنیا مزرعه الاخره) که همه ما از خداوند می خواهیم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْیا وآجِلِ الاخِرَهِ.

 

 

اصول و مبانی توسعه فرهنگی:

 

اصول و مبانی رشد و توسعه فرهنگی، و بررسی زوایا و ابعاد هر یک از جهات یاد شده خود می تواند موضوع مباحث ظریف ، آموزنده و قابل توجهی قرار گیرد که در این مختصر امکان پرداختن به آنها و تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها میسر نیست. منتهی به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره می نمائیم و تفصیل آن را به عهده اندیشمندان و فرصتهای دیگر واگذار می کنیم.

 

الف) رسیدن به بیداری، آگاهی و رشد، افزایش معرفت انسانها و ایجاد تحول در بینش و برداشت و بصیرت فردفرد جامعه نسبت به کلیه زمینه های عالم وجود و درک عمیق و روشن از جهان آفرینش و آفریدگار جهان و اهداف خلقت.

 

به بیان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ کُلُّهُ فی اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثّانی اَنْ تعْرِفَ رَبَّکَ و الثّانی اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ

 

یا به بیان حضرت سیدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ یا به سخن امیر المومنین (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَیْه الْعِلْمَ یا به سخن امام باقر (ع): اَلْکَمالُ کُلُّ الثَّقَقّْهُ فی الدّین وَ الصَّبْرُ عَلَی التّابِئِهِ وَ تَقْدیرُ الْعیشَهِ

 

ب) ایمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهی و خداگرایی.

 

ج) ایجاد انگیزه های الهی و معنوی.

 

د) تقویت پایه ها و بنیادهای اخلاقی و ارزشهای روحی.

 

ه) هدفداری و هدفگرایی و آخرت خواهی در کارها.

 

و) اتکال به نیروی لایزال الهی.

 

ز) شکر گزاری در برابر نعمتها و صرف نعمتها در جهت الهی و در راه تحصیل رضوان ا...

 

ح) جلوگیری از تضییع عمر و جوانی و استعدادهای خداوندی و ممانعت از تخریب و هدر رفتن سرمایه ها.

 

ط) استفاده از روشهای مطلوب و تشویق و توبیخ در جهت حداکثر بهره برداری بهینه از نعمتها و الطاف الهی.

 

ی) آینده نگری.

 

ک) احیای شخصیت حقیقی انسانها.

 

ل) ارائه الگوها و اسوه ها والای مکتبی و انسانی در راه هدایت انسانها.

 

در این رابطه یکی از شاخص ترین الگوها و محورها، ولایت فقیه و نقش و تأثیر سازنده آن در جامعه است. ولایت فقیه محور اصلی در تمرکز نیروها، هدایت و بسیج استعدادها، انسجام و وحدت کلمه در جامعه می باشد. بیداری ملت، رشد و تقویت بنیادهای انقلابی و اسلامی جامعه، احیای شخصیت دینی مردم، احیای تفکر و اندیشه اسلامی ناب محمدی (ص)، رشد و شکوفائی استعدادها، مقابله با تهاجمات و خنثی سازی خطرات و توطئه ها و جلوگیری از اتلاف نیروها، با هدایت ولی فقیه میسر است.

 

توسعه فرهنگی دارای تعاریف زیادی است ولی در یک معنای کلی، عبارت است از فرایندی که  به منظور هدایت  جامعه  بسوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی فردی و جمعی صورت می گیرد‏‏‏‏ .  توسعه فرهنگی  در حقیقت کوششی است برای رسیدن  به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته و در اینجا از آن بعنوان ایده آلها یاد می شود. ویا راه حلی است در جهت رفع فشارها  و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی  وجود داشته و تجدید حیات می یابد .این فشار ها در جوامعی مثل جامعه جهان سومی ما نمود بیشتری  دارد و از جنبه های مختلف اقتصادی فرهنگی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است.بهتر بود بجای جهان سوم از واژه در حال توسعه استفاده میکردم ولی همه ما قبول داریم شرایط روحی و اجتماعی جامعه ما با آنچه  ایده آل فرض میشود فرسنگها فاصله دارد.منظورم مثلا دغدغه هایی از نوع آموزش ،بهداشت ،مسکن، شغل و امنیت روانی در جامعه است.

 

توسعه فرهنگی  از دستاوردهای بشر و پدیده ای است با ابعاد مختلف، و در محتوا دارای مشخصه های فرهنگی است،یعنی با سطح فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از توسعه ایجاد زندگی پر ثمری است که توسط فرهنگ تعریف می شود، به این ترتیب می توان گفت توسعه، دستیابی روزافزون انسان به ارزشهای فرهنگی نهفته خود است که  باعث بهبود زندگی انسانها میشود .

 

از مهمترین ابعاد توسعه  فرهنگی  یک جامعه که در ارتباط نزدیکی با سایر ابعاد توسعه می باشد، توسعه اجتماعی و فرهنگی است. توسعه فرهنگی  اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد.همه اینها پارامتر هایی هستند که وضعیت ما را در دنیا از لحاظ شاخص توسعه یافتگی در وضعیت مناسبی نشان نمی دهد. توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی جنبه های مکمل و پیوسته یک پدیده اند و هر دو نوع الزاماً به ایجاد وجوه تمایز جامعه منجر می شوند. پس توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین  بهبودی درپی تغییردرالگوهای دست و پا گیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش نو، آرمان نو و اعتقاد مطلوب تری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد.

نتیجه گیری

 

از دید سازمان بین المللی و فرهنگی یونسکو توسعه فرهنگی پیش نیاز توسعه یافتگی در زمینه های سیاسی، اجتماعی اقتصادی و غیره می باشد. بنا براین  توسعه فرهنگی  فرآیندی است که درطی  آن تغییراتی درحوزه های ادراکی ،شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها ی اجتماع بوجود می آید  . به عبارتی حاصل فرایند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده فرهنگ های  غلط قبلی و جایگزینی آن با تفکری است که در آن اجتماع، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسیدن به نگرشی نو و دانایی محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .

 

پیشرفت فرهنگی به این معناست که انسانها تا چه اندازه توانسته اند برای ارضای نیازهایشان راه های مناسب بیندیشند و ابزارمناسب ابداع نمایند، این در واقع به معنی پیشرفت فکری است، یعنی هر چه که یک جامعه و اعضایش قدرت تفکر و علم بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند به اهدافشان دست یابند، بنابراین پیشرفت فرهنگی در درجه اول به معنی پیشرفت فکری است، پیشرفت فکری خود به این معنا است که یک شخص تا چه اندازه می تواند در زنجیره روابط علی پیش برود و به تعداد بیشتری از عوامل و روابط بین آنها بیاندیشد .این افزایش آگاهی همان چیزی است که الوین تافلر قبلا از آن بعنوان مشخصه قرن ٢١یاد کرده بود.این رشد آگاهی میتواند  ما را در مقابل پذیرش یا عدم پذیرش مسائل در جامعه مسئول سازد تا با احتیاط و تامل و تحقیق بیشتر موضع گیری نماییم.در مقاله قبلی مثالی آورده شد که طی آن به داستان کنار رفتن تدریجی صنعت فرش ایران  در بازارهای رقابت تجاری دنیا اشاره شد در این فرصت نیز بد نیست اشاره ای شود به تنگ نظری ها و کج اندیشی هایی که منجر به کاهش درآمدهای بالای صنعت توریسم از کشورمان شده.لازم بذکر است بدانیم با وجود جاذبه های بسیار زیاد توریستی و طبیعت چهارفصل و پتانسیل بسیار زیاد ایران جهت جذب توریست ، سهم ایران از این صنعت نوین به یک دهم درصد هم نمی رسد. با این اوصاف بد نیست  ذهن خود را در معرض آزمون قرار دهیم و بعنوان یک شهروند در حال توسعه بیندیشیم  و ببینیم سلسله عوامل این ناهنجاری  تا کجا ریشه دوانده و این مضرات ریشه در چه علل و عواملی دارد؟

 

 یک شهروند توسعه یافته از لحاظ فرهنگی که صاحب یک پیشرفتگی فکری است می تواند براحتی از معلول به تمام علتها پی برده و در راستای حذف آن علتها قدم بردارد. ابتدا از خود و سپس در اجتماع بیرونی خود.از طریق مشارکتهایی در قالب NGO ها یا سازمانهای غیر دولتی تا مشارکت در طرحهای دولتی و غیره .

 

توسعه فرهنگی مدعی است ابتدا باید ساختار ذهنی شهروندان مدعی توسعه بسمتی هدایت شود که از آن به  اصلاح تفکرات فردی و جمعی یاد میشود .اینکه ما سلایق شخصی خویش را فراموش کرده و به مصالح جمعی آینده نگر جامعه خود بیندیشیم .اینکه تلاش کنیم رسالت خود را در این عرصه به انجام برسانیم. بد نیست از خودمان حداقل این سوال را بپرسیم به عنوان یک شهروند در حال توسعه حداقل کاری که میتوانیم برای بهبود شرایط جذب توریست بیشتر انجام دهیم چیست؟در دین مبین اسلام به اصلاح تفکر و اندیشه فردی برای اصلاح تفکرات جمعی اصرار زیادی شده که اگر بخواهیم یک جامعه مدرن فرهنگی داشته باشیم باید هر کدام از اعضای اجتماع قبل از آنکه بخواهند مطالبات فرهنگی و اجتماعی خود را از اجتماع طلب کنند باید ببیننند خود در این راستا چه گامهایی برداشته اند. با توجه به منافعی که میتواند در مثال قبل عاید جامعه در حال توسعه ما شود رسالت ما چیست؟ آیا احساس مسئولیتی از ناحیه حفظ و مراقبت از آثار و ابنیه تاریخی ،مذهبی و حفظ ارزشها و سنتها متوجه خود می بینیم؟برای این رسالت فرهنگی که بدوش ماست چه کار کرده ایم؟ آیا سعی کرده ایم  نوع نگرش خود را آنگونه که باید متحول سازیم؟ آیا در دوران گذر از خرده فرهنگهای غلط قبلی به حرکت در مسیر توسعه فرهنگی، فرهنگ برخورد با توریست را یاد گرفته ایم؟اصلا باورمان شده که بودن یا نبودن توریست چه فواید و مضراتی را متوجه ما میکند؟ اینجاست که به یک انقلاب فکری بشدت احساس نیاز میشود.

 

امروزه در راستای جهانی شدن و مباحثی که پیرامون GLOBALIZATION  مطرح است برای تحقق یافتن اهداف توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، انسانهایی مورد نیازند که ذهن و  نگرش آنها  متحول شده باشد ، اگر قرار است شاخص های توسعه در کشورمان را بهبود بخشیم تا برای نمونه از دشمنان قسم خورده خود عقب نمانیم  ، آدمهایی که قرار است این کار را محقق کنند ، باید از وضعیت کنونی خود متحول شوند و ذهنیت مناسب پیدا کنند که متاسفانه امروزه اینگونه نیست که اگر اینگونه شود قطعا بنفع همه خواهد بود .

 

بد نیست برای اینکه تلنگری خورده باشیم بعرض برسانم شاخص توسعه یافتگی کشورعزیزمان ایران  چندین برابر از کشور اسرائیل کمتر است.و ما راه بسیار سختی را پیش رو داریم و رسالت بزرگی بر دوشمان سنگینی میکند.و مهمترین کاری که میکنیم میتواند این باشد که ابتدا از خود شروع کنیم چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سئوالهای اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحول تکاملی جوامع بوده است . معمولا وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود نوعی پیشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر می شود. اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم می توان گفت توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه ارتقا امنیت آزادی گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی عمودی و افقی معطوف به ارزشهای جامعه که در سایه پیشرفت علمی و تکنولوژیک دگرگونی تکاملی در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهی و مهندسی اقتصادی صنعتی و سیاسی و فرهنگی بوجود می آید. بنابراین برای رسیدن به افقهای مطلوب زندگی که همان زندگی توسعه یافته و همراه با پیشرفت است به نحو شایسته ای به مهندسی و مدیریت آن نیازمندیم و باید مدلی متناسب با ارزشهای دینی و ملی طراحی و تدوین گردد.

 

 

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2024 - All rights reserved.
آدرس آی پی: 3.144.108.203 سیستم عامل: Unknown مرورگر: Mozilla تاریخ مشاهده: جمعه, 28 اردیبهشت,1403