در اصل یکی بُده است جانِ من و تو
پیدای من و تو و نهانِ من و تو
خامی باشد که گویی: آن من و تو
برخاست من و تو، از میان من و تو
میِ محبت و عشق هوش از هوش میبَرد و این از خودرفتنها و از خودرَستنها حضوری در خویشتن میآفریند که تا ابدیتِ بیکران در انسان زنده و تازه است