خداوند به من پنج چيز داد و به على پنج چيز، به من جوامع الكلم (سخنان جامع و پر معنى) داد و به على جوامع العلم (مجموعه دانش)، به من نبوّت و به على وصايت داد، به من كوثر و به على سلسبيل ارمغان كرد، به من وحى فرستاد و به على الهام
اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخَاصَّتى وَحَامَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى
خدایا اینانند خاندان من و خواص ونزدیكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است
جلسه نودم
دفتر سی و یکم: تار و پود وجود – قسمت پنجم– پنجشنبه 16/02/1400 -23رمضان المبارک
دکتر پایداری در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان، نودمین جلسه شرح زمینی بر حدیث آسمانی کساء را با موضوع تار و پود وجود آغاز نمود که مجموعه روایاتی که در این جلسه مورد بررسی قرار گرفت به ترتیب زیر می باشد:
--ابى الطفيل از زيد بن ثابت حديث كند كه گفت: شنيدم از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كه مىفرمود: على بن ابى طالب زمامدار نيكوكاران و كشنده بدكاران است، هر كه او را يارى كند منصور؛ و هر كه ياريش نكند مخذول است، كسى كه در على شك كند در اسلام شك كرده، و بهترين يادگار و بهترين اصحابم على است، گوشتش گوشت من و خون او خون من، و پدر دو سبط من است، و از صلب حسين، امامان نهگانه بيرون آيند؛ و از ايشان است مهدى اين امت
--جابر بن عبد اللَّه انصارى روايت مىكند كه: پيامبر (ص) فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت: خداوند به تو دستور مىدهد در برترى على براى اصحابت سخنرانى كنى تا آنها نيز آن را از سوى تو به ديگران برسانند. خداوند به همه فرشتگان دستور داده است سخنان تو را بشنوند. خداوند به تو وحى مىكند كه اى محمّد! هر كه در باره على با تو مخالفت كند آتش از آن اوست و هر كه در باره على تو را فرمان برد بهشت، جايگاه او خواهد بود. پس پيامبر (ص) دستور داد كه منادى ندا در دهد: نماز جماعت.
مردم گرد آمدند و پيامبر (ص) بر منبر قرار گرفت و چنين آغاز سخن كرد: اعوذ باللَّه من الشّيطان الرّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و سپس فرمود: اى مردم! من بشيرم و نذير و پيامبر امّى. من از سوى خداوند سبحان حقيقتى را پيرامون كسى به شما مىرسانم كه گوشت او گوشت من و خون او خون من است. او جايگاه دانش است و همان كسى است كه خداوند او را از ميان اين امت برگزيده، رهش نموده و ولايتش بخشيده است. خدا او و مرا آفريد، مرا به رسالت تفضيل داد و او را به تبليغ رسالت من برترىاش بخشيد. مرا شهر علم گرداند و او را در آن. خداوند، او را گنجينه دار علم و برگيرنده احكام از آن قرار داد و به وصايت، ويژهاش گرداند، و امرش را آشكار كرد و نسبت به دشمنى با او هشدار داد و يار او را نزديك گرداند و پيروانش را بخشود و همه مردم را دستور به فرمانبرى از او داد. خداوند مىفرمايد: هر كه با او دشمنى كند با من دشمنى كرده است و هر كه دوستش بدارد مرا دوست داشته است و هر كه به او دشنام دهد به من دشنام داده است و هر كه با او به مخالفت برخيزد با من به مخالفت برخاسته است و هر كه در برابر او سركشى كند در برابر من سركشى كرده است و هر كه او را آزار دهد مرا آزار رسانده است و هر كه به او كينه توزد به من كينه ورزيده است و هر كه به او محبّت كند به من محبّت كرده است و هر كه آهنگ او كند آهنگ من كرده است و هر كه با او بستيزد با من ستيهيده است و هر كه به او يارى رساند به من يارى رسانده است. اى مردم! سخن مرا در آن چه فرمانتان مىدهم بنيوشيد و فرمان بريد. من عذاب خدا را به شما هشدار مىدهم: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ پيامبر (ص) سپس دست على (ع) را گرفت و فرمود: اى مردمان! او مولاى مؤمنان و حجّت خدا بر همه خلايق و مجاهد در برابر كافران است. خدايا! من پيام تو را در برابر بندگانت رساندم و تو در اصلاح آنها توانايى، پس اى ارحم الراحمين به رحمت خودت آنها را اصلاح كن. از خدا براى خود و شما طلب آمرزش دارم.
پيامبر (ص) سپس از منبر به زير آمد و جبرئيل به خدمتش رسيد و گفت: همانا خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرمايد: خداوند براى اين تبليغ به تو پاداش خير دهاد.
رسالت خدايت را رساندى و امّتت را نصيحت كردى و مؤمنان را خشنود گرداندى و چشم كافران را كور كردى. اى محمّد! پسر عموى تو امتحان مىشود و از عهده امتحان برمىآيد. اى محمّد! در همه وقت بگو: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
--- ابن عبّاس- مىگويد: از پيامبر (ص) شنيدم كه مىفرمود: خداوند به من پنج چيز داد و به على پنج چيز، به من جوامع الكلم (سخنان جامع و پر معنى) داد و به على جوامع العلم (مجموعه دانش)، به من نبوّت و به على وصايت داد، به من كوثر و به على سلسبيل ارمغان كرد، به من وحى فرستاد و به على الهام، مرا به سوى خود به معراج برد و براى او درهاى آسمان و حجابها را گشود تا جايى كه او مرا ديد و من او را ديدم و سپس پيامبر (ص) گريست. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت باد چرا مىگريى؟ فرمود: اى ابن عبّاس! نخستين كلمهاى كه خداوند به وسيله آن با من سخن گفت اين بود كه فرمود:
اى محمّد! به زير خود بنگر. و ديدم كه حجابها دريده شدهاند و درهاى آسمان را ديدم كه گشوده شده است، و على را ديدم كه به سوى من سر مىافرازد، پس خدا با من سخن گفت و من نيز با او سخن گفتم. عرض كردم: يا رسول اللَّه! خداوند به تو چه گفت؟ گفت:
به من فرمود: اى محمّد! على را وصىّ تو قرار دادم [و وزير تو و خليفه پس از تو]، پس اين را به آگاهى او برسان كه صدايت را مىشنود، و من آن را در حالى به آگاهى على رساندم كه در حضور خداوند سبحان بودم، و على پاسخ داد: مىپذيرم و فرمان مىبرم. خداوند به فرشتگان دستور داد بر او درود فرستند و آنها نيز چنين كردند. [و حضرت (ع) پاسخ درود آنها را داد]، و فرشتگان را ديدم كه به هم مژده مىدادند، و به گروهى از آنها گذر نكردم مگر آن كه به من تبريك مىگفتند و اظهار مىداشتند: اى محمّد! سوگند به خدايى كه تو را به حق برانگيخت اين كه خداوند پسر عمويت را جانشين تو قرار داد در دل همه فرشتگان سرور افكنده است. من حاملان عرش را ديدم كه سر به زير انداخته بودند، علّت را از جبرئيل (ع) جويا شدم و او در پاسخ گفت: آنها از خداوند اجازه مىخواهند بدو نظر كنند و خداوند هم به آنها اجازه داد. پس چون فرود آمدم من او را از ماجرا آگاه مىساختم و او مرا آگاه مىساخت. آن گاه دانستم پاى بر جايى ننهادهام مگر آن كه بر على معلوم بوده است. ابن عبّاس مىگويد: عرض كردم: يا رسول اللَّه! مرا توصيهاى كن. فرمود: على بن ابى طالب را دوست بدار. عرض كردم: يا رسول اللَّه! ديگر چه سفارشى دارى؟
فرمود: به على بن ابى طالب مودّت ورز. سوگند به خدايى كه مرا به حقّ به پيامبرى برانگيخته است خداوند هيچ حسنهاى را از بندهاى نمىپذيرد مگر آن كه از حبّ على بن ابى طالب از او پرسش كند و خداوند، آگاهتر است. اگر در حالى به روز رستخيز آمد كه ولايت على را با خود داشت كه خداوند هر چه هم كرده باشد عمل او را مپذيرد و اگر ولايت او را نداشت ديگر خداوند از اعمال او پرسشى نمىكند و فرمان مىدهد به آتش دراندازندش. اى ابن عبّاس! سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت، آتش بر كسى كه نسبت به على كينه توزد بيشتر شعله خواهد كشيد تا كسى كه براى خدا فرزند قائل باشد. اى ابن عبّاس! اگر همه فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل بر بغض به على همداستان شوند (كه هرگز نمىشوند) خداوند آنها را با آتش، عذاب خواهد كرد.
عرض كردم: يا رسول اللَّه! آيا كسى به او كينه مىتوزد؟ فرمود: اى ابن عبّاس [آرى، جماعتى به او كينه مىتوزند كه گفته مىشود از امّت من هستند ولى خداوند بهرهاى از اسلام براى آنها قرار نداده است، اى ابن عبّاس] نشانه بغض آنها به على برترى دادن كسى است كه از على پايينتر است. سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت، خداوند پيامبرى نيافريده كه نزد او ارجمندتر از من باشد و جانشينى خلق نكرده است كه نزد او عزيزتر از على (ع) باشد.