محسن كرمى، پاسدار و آزاده دفاع مقدس در گفتگو با ایكنا از هرمزگان، اظهار کرد: من متولد سال ١٣٤٦ هستم و از سال ٦١عضو بسیج بودم، در سال ۶۳ به عنوان پاسدار به عضویت رسمى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در آمدم و در گردان ٤٠٩ لشكر ٤١ ثارالله مشغول به خدمت شدم. سرانجام طى عملیاتى در منطقه شلمچه به اسارت نیروهاى بعث عراق درآمدم.
وی در خصوص شرایط اسرا و مصائبى كه بر آنها طى دوران اسارت گذشته است، تصریح کرد: از آنجا كه اسامى ما به صلیب سرخ و جمهورى اسلامى اعلام نشده بود و تحت عنوان اسراى مفقودالاثر در اردوگاههای عراقی بودیم،خانواده از زنده بودن ما بیاطلاع بودند. دوستانى كه در طى عملیات موفق شده بودند به عقب بازگردند و شاهد تیر خوردن بنده بودند، اعلام کردند كه من تیر خوردهام؛ بنابراین احتمال زنده ماندنم را نمیدادند و تا زمانی که به میهن اسلامیمان بازگردم به عنوان شهید تلقى میشدم. به همین جهت خانواده به عنوان شهید مفقودالاثر سنگقبری را برایم در نظر گرفته بودند.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به روایتى تکاندهنده از ماجراى قطعهقطعه شدن و به تعبیری اربأ اربأ شدن بدن برخی از اسرا توسط نیروهاى بعث عراقى، افزود: بسیاری از ما شنیدهایم هنگامیکه در كربلا پیكر مبارك حضرت علیاکبر را خدمت امام حسین(ع) آوردند، اربأ اربأ شده بود و من این اربأ اربأ را در اردوگاههای عراق دیدم.
کرمی اضافه کرد: روزی در اردوگاه، متوجه غیبت شهید حسین دهقان که جوانى ١٨ - ١٩ساله، سالم و رشید بود، شدم و پرسیدم حسین کجاست؟ گفتند درد كلیه داشت و به درمانگاه مراجعه كرد. از یکی از اسرا که از او به عنوان بهیار و پرستار استفاده میکردند شنیدم که در بیمارستان، اتاقكى به نام اتاقك اسرا درست کردهاند كه اسراى بیمار را در آنجا قرار میدادند و چند روز یک بار دانشجویان میآمدند و یکی از اسرا را به اتاق تشریح برده و پس از بیهوشی، زندهزنده تشریح و قطعهقطعهاش میکردند.
وى ضمن اظهار تأسف و اثر از یادآورى این ماجراى تکاندهنده كه قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد، گفت: این ماجرا آنقدر هولناک است که اگر به صورت فیلم یا داستان دربیاید، قابل روایت نیست و در ذهن انسان نمیگنجد اما حقیقت اردوگاههای عراقی اینچنین بود.
این آزاده سرافراز کشورمان تصریح کرد: جامعه ایثارگرى جدا از دیگر مردم این مملكت نیستند و عضوى از همین جامعه هستند؛ كما اینكه از اقشار مختلف همین مردم ازجمله دانشجو، محصل، كارمند، كارگر، معلم، پزشك و... بودند كه در جبهههای جنگ حضور یافتند. تمام این افراد به تناسب احساس مسئولیتى كه داشتند وارد جنگ شدند و طى آن چند سال جنگ، عدهای مجروح و شهید شدند و تعدادى نیز به اسارت درآمدند.
کرمی اظهار کرد: شهدا كه فوز عظماى شهادت شامل احوالشان شد و رفتند اما خانواده و عقبهای دارند، پدر و مادر چشمانتظاری و همسر و اولادى داشتند و یا دارند. عدهای از آنها همچنان مفقودالاثر هستند و هیچ نشانى از آنها نیست و چشم پدر و مادرهایشان به در دوخته شده و با توجه به گذشت بیش از سى و چند سال از جنگ دیگر توانایى جسمى خود را هم از دست دادهاند و در گوشه خانهشان به دست فراموشى سپرده شدهاند.
وی ادامه داد: متأسفانه شاهد اهمال و سهلانگاری متولیان امر در بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص مشكلات و معضلات درمانى و معیشتى جانبازان، اسرا و خانوادههایشان هستیم. این افراد هنوز زخمها و عوارض جنگ را پس از گذشت سالها به دوش میکشند. جانبازانى كه به دلیل شرایط خاص در بیمارستانها و آسایشگاههای مخصوص نگهدارى میشوند و بیش از ۳۰ سال است كه آسمان آنها، سقف اتاقشان شده است. عدهای ویلچر نشین یا درگیر عوارض شیمیایى هستند، افرادى نیز هنوز تیر و تركش و بقایاى جنگى را در بدنشان به یادگار دارند.
این رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: ما جامعه ایثارگری هیچ طلبى از كسى نداریم و باخداى خود معامله کردهایم و چنانچه اجر و مزدى هست از خداى خود میخواهیم. اما آن مسئولین و متولیانی که شعار سر میدهند و بابت مسئولیتشان حقوق و مزایا دریافت میکنند، چه وظیفهای جز رسیدگی به امور ایثارگران دارند؟ به خصوص ایثارگرانى كه ناتوان هستند و حتى توان رفتن و مراجعه به ادارات را هم ندارند.
کرمی بیان کرد: من به عنوان عضو كوچكى از این جامعه كه با ایثارگران و جانبازان در فضاى حقیقى و مجازى در ارتباط هستم، میدانم که برخی از آنان درگیر مشكلات درمانى با هزینههای بسیار سنگین هستند و تنها خواسته آنها این است كه طبق قانون و دستورالعملهایی كه وجود دارد به وضعیت آنها رسیدگى شود. در حالی كه متأسفانه ما كمتر شاهد اجراى این دستورالعملها هستیم.
وی اظهار کرد: امیدوارم نهادهای متولى به امور افراد آسیبدیده از جنگ رسیدگى كنند و روزی فرا رسد که دیگر شاهد آن نباشیم که تنها درصد بسیار کمی از هزینههای سنگین درمان جانبازان پرداخت شود. توجه، همدلى و حمایت سازمانهای مربوطه موجب دلگرمى و انبساط خاطر این عزیزان خواهد شد كه زمانی با اراده خود و احساس تكلیفى كه میکردند، از این آب و خاك در برابر دشمن دفاع كردند.