وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ
وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد
جلسه صد و نهم
دفتر سی و چهارم: اندوه خوبان – قسمت پنجم– پنجشنبه 9/10/1400 – 24 جمادی الاول
در صد و نهمین جلسه از درسگفتار پرده پوشانی، پرده انداز، دکتر پایداری، قسمت پنجم از سی و چهارمین دفتر با عنوان اندوه خوبان پیرامون عبارت یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ آغاز نمودند و به شرح و تفسیر پرداخت که اهمّ روایات طرح شده در این جلسه به ترتیب زیر می باشد
از شعيب بن عبد اللَّه، از يكى از اصحابش كه حديث را تا معصوم رسانيده است، فرمود (ع): مردى نزد امير المؤمنين (ع) آمد و گفت: اى امير المؤمنين (ع)! به من سفارشى كن در باره يك راه خيرى كه بدان نجات يابم، امير المؤمنين (ع) فرمود: أيا سائل! خوب گوش كن، و سپس بفهم و سپس يقين كن و سپس به كار بند و بدان كه: مردم سه دستهاند: زاهد و صابر و راغب، اما زاهد آن است كه هر اندوه و شادى از دلش رخت بر بسته نه به چيزى از دنيا شاد شود و نه بر چيزى از آن كه نيابد و يا از دست بدهد افسوس خورد، او آسوده خاطر است، و اما صابر آن است كه آرزوى دنيا را در دل دارد و چون به چيزى از آن دست يابد، خود را از آن به يك سو كشد براى بد سرانجامى و بدخواهى آن، اگر سرى به دلش كشى، از پارسائى او در شگفت اندر شوى و هم از تواضع و دورانديشى او، و اما راغب و مشتاق به دنيا باك ندارد كه از چه راهى به دست او آيد، از حلال باشد يا از حرام، و باكى ندارد كه براى آن، آبروى خود چركين كند و خود را هلاك سازد و مردانگى خود را ببازد، آنهايند كه در گرداب سخت آن دست و پا مى زنند.
(أصول الكافي / ترجمه كمرهاى ؛ ج5 ؛ ص565)
از مجلسى (ره)- در حكايت گفتار ابليس از تكلم كه در كلمهاى واى بر من است، به غايب تعبير كرده است و لقى فرموده براى بركنار داشتن خود از نسبت شر به خويش در عبارت و اگر چه در معنى به ديگرى منسوب است و نظير آن در كلام شايع است. در نهايه گويد: در حديث آمده كه چون آدمىزاده آيه سجده خواند و به سجده رود شيطان گوشهاى گيرد و بگريد و بگويد: اين واى بر من. واى، كلمه اندوه و هلاكت و مشقت از شكنجه است هر كه در سختى افتد گويد: اى واى. و معنى نداء در اينجا اين است كه اى واى من واى اندوه من و هلاكت من واى شكنجه من پيش آى كه اينك وقت تو است و دوران تو است و اضافه ويل به ضمير غايب از نظر حمل بر معنى است و عدول كرده است از اينكه بگويد: اى واى بر من براى اينكه بد داشته واى به خود نسبت دهد، انتهى.
(أصول الكافي / ترجمه كمرهاى ؛ ج5 ؛ ص671)
كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي / ترجمه كمرهاى - ايران ؛ قم، چاپ: سوم، 1375 ش.