جلسه صد و چهاردهم از درس‌گفتار پرده‌پوشانی، پرده‌انداز

شنبه, 18 دی,1400

جلسه صد و چهاردهم از درس‌گفتار پرده‌پوشانی، پرده‌انداز

 

وَ یَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ

 

وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد

 

جلسه صد و چهاردهم

 

دفتر سی و چهارم: اندوه خوبان قسمت دهم سه‌شنبه 1400/10/14 1 جمادی الثانی

 

در صد و چهاردهمین جلسه از درسگفتار پرده پوشانی، پرده انداز، دکتر پایداری، قسمت دهم از سی و چهارمین دفتر با عنوان اندوه خوبان پیرامون عبارتوَ یَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ را   آغاز نمودند و به شرح و تفسیر پرداخت که اهمّ روایات طرح شده در این جلسه به ترتیب زیر می باشد

وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : مَكْتُوبٌ فِي اَلتَّوْرَاةِ فِي صَحِيفَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا مَنْ أَصْبَحَ عَلَى اَلدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اَللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ إِلَى مَنْ يُخَالِفُهُ عَلَى دِينِهِ فَإِنَّمَا يَشْكُو رَبَّهُ إِلَى عَدُوِّهِ وَ مَنْ تَوَاضَعَ لِغَنِيٍّ طَلَباً لِمَا عِنْدَهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ اَلنَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آيٰاتِ اَللّٰهِ هُزُواً وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي اَلصَّحِيفَةِ اَلْأُخْرَى مَنْ لَمْ يَسْتَشِرْ يَنْدَمْ وَ مَنْ يَسْتَأْثِرْ مِنَ اَلْأَمْوَالِ يَهْلِكْ وَ اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَكْبَرُ.

 

در تورات در دو صحيفه نوشته است: يكى اينكه، هر كه بر دنيا اندوه‏ خورد به قضاى الهى راضى نشده و هر مؤمنى كه از مصيبت رسيده بر خود به دشمن دين خود شكايت نمايد از پروردگار خود به دشمن شكايت برده است. و هر كه به ثروتمندى به خاطر ثروت او تواضع نمايد دو سوم دينش بر باد رفته است. و هر كه كتاب خدا را خوانده و مرده و به دوزخ رفته از آنان بوده كه آيات خدا را به مسخره مى‏گيرند.[1]

 

(تحف العقول / ترجمه حسن زاده ؛ ص373)

 

وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «مَا مِنْ عِيدٍ لِلْمُسْلِمِينَ أَضْحًى وَ لاَ فِطْرٍ إِلاَّ وَ هُوَ يُجَدَّدُ فِيهِ لآِلِ مُحَمَّدٍ حُزْنٌ» قِيلَ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ «لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِي يَدِ غَيْرِهِمْ» .

 

1480- امام باقر عليه السّلام فرمود: هيچ عيد قربان و عيد فطرى نمى‏آيد مگر اينكه در آن روز غم و اندوه‏ براى آل محمّد تازه مى‏شود، پرسيدند: چرا چنين مى‏شود؟ آن حضرت فرمود: زيرا آل محمّد مى‏بينند كه حقشان در دست ديگران است.[2] (ترجمه من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏2 ؛ ص220)

 

 

 

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : «مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ ثَلاَثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً وَ أَجَارَهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْغَمِّ وَ اَلْهَمِّ وَ نَفَّسَ عَنْهُ كَرْبَهُ اَلْعَظِيمَ يَوْمَ يَغَصُّ اَلنَّاسُ بِأَنْفَاسِهِمْ » وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ، «حَيْثُ يَتَشَاغَلُ اَلنَّاسُ بِأَنْفَاسِهِمْ» .

 

2497- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى كه مؤمن مسافرى را يارى كند، خدا هفتاد و سه گره اندوه‏ و مشكل را از كار او ميگشايد، و در دنيا و آخرت او را از همّ و غمّ پناه ميدهد، و در آن روز كه نفس مردم قطع مى‏شود، اندوه‏ عظيم او را بر طرف ميسازد. و در خبر ديگر: آنجا كه مردم گرفتار نفسهاى خويشند (اندوه‏ عظيم- الخ).[3]

 

وَ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «إِيَّاكُمْ وَ اَلدَّيْنَ فَإِنَّهُ هَمٌّ بِاللَّيْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهَارِ» .

 

الجزء الثالث كِتَابُ اَلْمَعِيشَةِ بَابُ اَلدَّيْنِ وَ اَلْقَرْضِ

 

3681- امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: حذر كنيد از دين، زيرا آن موجب اندوه‏ شب و خوارى روز، براى مديون است.[4] (ترجمه من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص242)

 

وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ اَلْأَزْدِيُّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْأَحْمَرِ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ جَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً فَقَالَ لَهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «إِنْ كَانَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلْخَلَفُ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَتِ اَلْعُقُوبَةُ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلنَّارَ فَالْمَعْصِيَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلْعَرْضُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلشَّيْطَانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ اَلْمَمَرُّ عَلَى اَلصِّرَاطِ حَقّاً فَالْعُجْبُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ بِقَضَاءٍ مِنَ اَللَّهِ وَ قَدَرِهِ فَالْحُزْنُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَتِ اَلدُّنْيَا فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَا ذَا » .

 

الجزء الرابع بَابُ اَلنَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ اَلْكِتَابِ

 

5836- و محمّد بن زياد أزدى، از أبان بن عثمان الأحمر، روايت كرده است مردى بنزد امام جعفر بن محمّد صادق عليه السّلام آمد، گفت: پدر و مادرم بفداى تو يا ابن رسول اللَّه پندى بمن بياموز، پس امام عليه السّلام فرمود: اگر خداوند تبارك و تعالى رزق را بر عهده گرفته است پس دلمشغولى تو براى چيست؟! و اگر رزق مقسوم است، پس حرص براى چيست؟! و اگر حساب حقّ است پس گرد آوردن و اندوختن براى چيست؟! و اگر عوض دادن انفاق از جانب خداوند عزّ و جلّ حقّ است، پس بخل براى چيست؟! و اگر كيفر از سوى خداوند عزّ و جلّ دوزخ است پس معصيت براى چيست؟ و اگر مرگ حقّ است، پس شادى براى چيست؟ و اگر عرض اعمال بر خداوند عزّ و جلّ حقّ است، پس مكر براى چيست؟! و اگر شيطان دشمن است پس غفلت براى چيست؟! و اگر گذشتن بر صراط حقّ است، پس خود پسندى براى چيست؟! و اگر هر چيز وابسته بقضائى از جانب خداست و قدر او، پس اندوه‏ براى چيست؟! و اگر دنيا فانيست، پس تكيه كردن بر آن براى چيست؟!.[5]

 

(ترجمه من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏6 ؛ ص337)

 

من لا يحضره الفقيه : روى صفوان بن يحيى ، و محمّد بن أبي عمير ، عن موسى ابن بكر ، عن زرارة ، عن الصادق جعفر بن محمّد عليهما السّلام ، قال: الصنيعة لا تكون صنيعة إلاّ عند ذي حسب أو دين. الصلاة قربان كلّ تقيّ. الحجّ جهاد كلّ ضعيف. لكلّ شيء زكاة، و زكاة الجسد الصيام. جهاد المرأة حسن التبعّل. استنزلوا الرزق بالصدقة، و من أيقن بالخلف جاد بالعطيّة؛ إنّ اللّه تبارك و تعالى ينزل المعونة على قدر المئونة؛ حصّنوا أموالكم بالزكاة. التقدير نصف العيش. ما عال امرئ اقتصد. قلّة العيال أحد اليسارين. الداعي بلا عمل كالرامي بلا وتر. التودّد نصف العقل. الهمّ نصف الهرم. إنّ اللّه تبارك و تعالى ينزل الصبر على قدر المصيبة. من ضرب يده على فخذه عند مصيبته حبط أجره. من أحزن والديه فقد عقّهما .

 

الجزء العشرون [القسم الثاني] الإمام جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 22 - أبواب مواعظ الإمام السادس من الأئمّة الاثنى عشر، و الشافع يوم الحشر و مبيّن الحقائق جعفر بن محمّد الصادق عليهم صلوات اللّه الخالق و ملائكته و جميع الخلائق الفصل الثالث: جوامع مواعظه عليه السّلام، و نوادرها، و مواعظه عليه السّلام في سيره، و نعيه نفسه، و عند وفاته عليه السّلام 2 - أبواب جوامع مواعظه عليه السّلام باب آخر [موعظته عليه السّلام في خصال متفرّقة]

 

و نيز حضرت صادق سلام اللَّه عليه فرمود: احسان و نيكى بايد در باره افراد با فضيلت انجام بگيرد تا قدر و قيمت احسان معلوم شود، نماز موجب تقرب هر پرهيزكارى است كه بخواهد خود را به خداوند نزديك كند، حج جهاد مردان ضعيف است، هر چيزى زكواتى دارد و زكاة بدن روزه داشتن است، جهاد زن در شوهر دارى اوست، روزى خود را با دادن صدقه فرود آوريد.

 

هر كس يقين به آخرت داشته باشد بذل و بخشش ميكند، خداوند وسائل زندگى را به اندازه خرج ميفرستد، ثروت خود را با دادن زكاة حفظ كنيد، تدبير در زندگى نصف زندگى است، افراد ميانه‏رو هرگز فقير نميشوند، كمى عيالات يكى از آسانى‏ها است، كسى كه مردم را بطرف خدا دعوت ميكند و خود كار حق انجام نميدهد مانند تير اندازى است كه زه نداشته باشد.

 

محبت و دوستى نصف عقل است، غم و اندوه‏ نصف پيرى است، خداوند متعال به اندازه مصيبت به انسان صبر ميدهد، هر كسى در هنگام رسيدن مصيبت و ناراحتى دست بر زانو بزند و اظهار جزع و فزع كند اجرش كاسته ميگردد، هر كسى پدر و مادرش را محزون كند آن‏ها را عاق كرده است.

 

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خداوند اخلاق را بين شما قسمت كرده همان طور كه روزى را بين شما تقسيم فرموده است..[6] (كتاب المواعظ / ترجمه عطاردى ؛ متن ؛ ص124)

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ آدَمَ شَكَا إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا يَلْقَى مِنْ حَدِيثِ اَلنَّفْسِ وَ اَلْحُزْنِ فَنَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لَهُ يَا آدَمُ قُلْ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ فَقَالَهَا فَذَهَبَ عَنْهُ اَلْوَسْوَسَةُ وَ اَلْحَزَنُ. عنوان باب :   المجلس الحادي و الثمانون

 

 (3) 5- فرمود آدم از حديث نفس و اندوه‏ بخدا شكايت كرد جبرئيل بر او نازل شد و گفت اى آدم بگو

 

لا حول و لا قوة الا باللَّه‏

 

آن را گفت و وسوسه و اندوه او رفت.[7]

 

(الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمره‏اى ؛ متن ؛ ص543)

 

 

 



[1] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش.

[2] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

[3] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

[4] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

[5] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

[6] ابن بابويه، محمد بن على، كتاب المواعظ / ترجمه عطاردى - تهران، چاپ: اول، بى تا.

[7] ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق) / ترجمه كمره‏اى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.

 

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2024 - All rights reserved.
آدرس آی پی: 3.145.36.10 سیستم عامل: Unknown مرورگر: Mozilla تاریخ مشاهده: چهار شنبه, 05 اردیبهشت,1403