وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ
ودشمنم باهركس كه با ایشان دشمنى كند
جلسه صد و چهل و چهارم
دفتر سی و هفتم: معاندان نور هدایت – قسمت هفتم – شنبه 1401/01/20 – 7 رمضان المبارک1443
در این جلسه ادامه روایاتی در شرح صحیفه سجادیه ق مورد بحث قرار گرفت که در ذیل آن به شرح و واکاوی پرداخته شد
متن روایت:
پس رسول خدا- صلّى اللّه عليه و آله- اين راز را در پنهانى با علىّ و اهل بيت او (عليهم السّلام) فرمود
متوكّل گفت: سپس حضرت صادق- عليه السّلام- فرمود: هيچيك از ما اهل بيت تا روز قيام قائم ما (حجّة ابن الحسن العسكرى- عجل اللّه تعالى له الفرج-) براى جلوگيرى از ستمى يا براى بپا داشتن حقّى خروج نميكند مگر آنكه بلاء و آفتى او را از بيخ بركند. و قيام او بر اندوه ما و شيعيانمان بيافزايد
بار خدايا درود فرست بر محمّد كه بر وحى و پيغام تو درستكار بود (بى تغيير و تبديل و كم و زياد آن را بمردم رسانيد) و برگزيده تو از آفريدگانت و دوست تو از بندگانت و پيشواى رحمت و مهربانى (اشاره بفرمايش خدايتعالى «س 21 ى 107»: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ يعنى ما ترا نفرستاديم جز آنكه براى جهانيان رحمت باشى) و پيشاهنگ خير و نيكى، و كليد بركت (افزونى نيكبختى) است
همچنانكه او براى انجام فرمان تو خود را آماده نمود و در راه (رساندن دين و احكام) تو تن خويش را آماج (هر گونه) آزار ساخت و در دعوت (مردم) بسوى تو با خويشاوندانش (كه زير بار نميرفتند) دشمنى آشكار نمود
----
و قال النبى (ص): لا تجلسوا عند كل داع (داع مدع) يدعوكم من اليقين الى الشك و من الاخلاص الى الرياء و من التواضع الى الكبر و من النصيحة الى العداوة و من الزهد الى الرغبة، و تقربوا من (الى) عالم يدعوكم من الكبر الى التواضع و من الرياء الى الاخلاص و من الشك الى اليقين و من الرغبة الى الزهد و من العداوة الى النصيحة. و لا يصلح لموعظة الخلق الا من جاوز هذه الآفات (الإضافات، العقبات، الاصناف) بصدقه، و أشرف على عيوب الكلام و عرف الصحيح من السقيم و علل الخواطر و فتن النفس و الهوى. قال أمير المؤمنين (ع): كن كالطبيب الرفيق الشفيق الذى يضع الدواء بحيث ينفع.
و پيغمبر اكرم (ص) فرمود: مجالست نكنيد با هر كسى كه شما را به خود دعوت كرده و مدعى مقامى است، و در حقيقت شما را دعوت مىكند از مرحله ايمان و يقين به شك، و از توجه خالص و توحيد به سوى ريا و خودنمايى، و از فروتنى و خضوع به سوى خود بينى و تكبر، و از صفا و خلوص به سوى دشمنى و تيره دلى، و از بىعلاقه بودن به دنيا به سوى ميل و علاقه.
و نزديك باشيد به كسى كه شما را دعوت مىكند از تكبر به تواضع و از ريا به اخلاص و از شك به يقين و از رغبت به دنيا به سوى زهد و پرهيز و از عداوت و آلودگى به سوى صفا و پاكدلى. و براى موعظت كردن مردم صلاحيت ندارد مگر آن كسى كه از اين مراحل و آفات گذشته، و صدق و صفا را پيشه خود قرار داده، و به جهات ضعف و عيوب و نواقص سخن گفتن آگاه گشته، و در هر موضوعى سالم و صحيح را از مريض و معيوب آن تشخيص داده، و خاطرههاى نادرست و فتنهها و ابتلائات نفس و هوى و هوس را خوب تمييز بدهد.
امير المؤمنين (ع) فرمود: در مقام اصلاح نفس خود يا ديگرى، چون طبيبى باش كه مهربان و دقيق و ملائم است، و مناسب موارد هر مرضى دارو استعمال كرده و مرض را معالجه مىكند.
-------
نصر: ابو عبد الرحمن مسعودى (گفت) يونس بن ارقم بن عوف از مردى كهنسال از قبيله بكر بن وائل مرا حديث كرد كه:
در صفّين با على بوديم و عمرو بن عاص تكّه پارچه سياهى چهارگوش را بر سر نيزه بسته بود. برخى مىگفتند: اين پرچمى است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و سلّم براى او بسته، و اين سخن همچنان دهان به دهان گذشت تا به على رسيد، پس گفت: آيا مىدانيد ماجراى اين پرچم چيست؟ همانا پيامبر خدا اين پارچه را به دشمن خدا عمرو بن عاص نمود و فرمود: «كيست كه اين را با شرطى كه متضمّن آن است بگيرد؟» عمرو عرض كرد: اى پيامبر خدا، شرطش چيست؟ فرمود: «شرطش اين كه با آن با مسلمانى نجنگى و كافرى را آسوده نگذارى» پس بدين شرط آن را گرفت، و به خدا سوگند كه همان وقت مشركان را آسوده گذاشت و امروز هم با مسلمانان به جنگ پرداخته است. سوگند به آنكو دانه را شكافت و انسان را بيافريد كه اينان به دلخواه خود اسلام نياوردند بلكه به پذيرفتن آن مجبور شدند، و در نهان كافر ماندند و چون ياران و همدستانى يافتند به دشمنى خويش با ما باز گشتند جز اينكه (به ظاهر) نماز را ترك نكردهاند.
منبع روایت:
على بن الحسين، امام چهارم عليه السلام، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.
منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1360ش.
جهت استفاده کامل از مباحث مطرح شده می توانید از فایل صوتی پیوستی را استفاده کنید