صوت کامل جلسه ۱۴۸ از درس‌گفتار پرده پوشانی، پرده انداز

یکشنبه, 28 فروردین,1401

صوت کامل جلسه ۱۴۸  از درس‌گفتار پرده پوشانی، پرده انداز

وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ

ودشمنم باهركس كه با ایشان دشمنى كند

جلسه صد و چهل و هشتم

دفتر سی و هفتم: معاندان نور هدایت قسمت یازدهم چهارشنبه 1401/01/24   11 رمضان المبارک1443

 در این جلسه  روایاتی در شرح کلام علی علیه السلام  مورد بحث قرار  گرفت که در ذیل آن به شرح و واکاوی پرداخته شد

متن روایت:

حدّثنا محمّد قال: حدّثنا الحسن قال: حدّثنا إبراهيم قال: حدّثنا إبراهيم بن عمرو بن المبارك البجليّ قال: حدّثنى أبى عن بكر بن عيسى قال: حدّثنى مالك بن أعين عن زيد بن وهب : أنّ عليّا - عليه السّلام - قال للنّاس و هو أوّل كلام له بعد النّهروان و أمور الخوارج الّتي كانت فقال: يا أيّها النّاس استعدّوا الى عدوّ في جهادهم القربة من اللّٰه و طلب الوسيلة اليه، حيارى عن الحقّ لا يبصرونه، و موزعين بالكفر و الجور لا يعدلون به، جفاة عن الكتاب، نكب عن الدّين، يعمهون في الطّغيان، و يتسكّعون في غمرة الضّلال، ف« أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبٰاطِ اَلْخَيْلِ » و توكّلوا على اللّٰه« وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ وَلِيًّا وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ نَصِيراً .

زيد بن وهب  گويد: على عليه السلام به مردم گفت- و اين نخستين سخن او بعد از جنگ نهروان و كار خوارج بود- اى مردم آماده پيكار با دشمنى‏ شويد كه جهاد با آن موجب تقرّب به خداست. مردمى حيرت‏زدگانند و حق را نمى‏بينند، از كفر و جور الهام گرفته‏اند و تركش نمى‏گويند. از كتاب خدا دورى گزيده‏اند و از دين رخ بر تافته و در طغيان سر گردانند و در گرداب ضلالت غوطه‏ورند. «و در برابر آنها تا مى‏توانيد نيرو و اسبان سوارى آماده كنيد » و بر خداى توكل كنيد «دوستى خدا شما را كفايت خواهد كرد و يارى او شما را بسنده است.»

 

عن حبيش بن المعتمر قال: دخلت على عليّ عليه السّلام في صحن مسجد الكوفة فقلت: كيف أمسيت يا أمير المؤمنين؟ قال: أمسيت محبّا لمحبّنا و مبغضا لمبغضنا فأمسى محبّنا مغتبطا بحبّنا برحمة من اللّٰه ينتظرها، و أمسى عدوّنا يؤسّس« بُنْيٰانَهُ عَلىٰ شَفٰا جُرُفٍ هٰارٍ » فكأنّ ذلك الشّفا قد أنهار به في نار جهنّم، و كأنّ أبواب الجنّة قد فتحت لأهلها، فهنيئا لأهل الرّحمة رحمتهم، و التّعس لأهل النّار، و من سرّه أن يعلم أ محبّنا أو مبغضنا فليمتحن قلبه بحبّنا، إنّه ليس عبد يحبّنا إلاّ من خيّره اللّٰه على حبّنا و ليس من عبد يبغضنا إلاّ من خيّره على بغضنا، نحن النّجباء و أفراطنا أفراط الأنبياء، و أنا وصيّ الأوصياء، و أنا من حزب اللّٰه و حزب رسوله، و الفئة الظّالمة حزب الشّيطان و الشّيطان منهم .

حبيش بن معتمر  گويد: در صحن مسجد كوفه نزد على (ع) رفتم و گفتم: يا امير المؤمنين، روز را چگونه به شب آورديد؟ گفت؛ در حالتى كه دوستدار دوستدارمان بودم و دشمن دشمنمان. دوست خود را ديدم كه به سبب دوستى ما به رحمت خدا مى‏باليد و منتظر آن بود و دشمن خود را ديدم كه بنيان خود بر كنار سيلگاهى كه آب زير آن را شسته نهاده و چنان مى‏بينم كه در آتش جهنم سرنگون شده و چنان است كه درهاى بهشت را مى‏بينم كه بر روى بهشتيان گشاده است. گوارا باد اهل رحمت را رحمتشان و بدبختى باد براى اهل آتش. آنكه خواهد كه بداند كه دوستدار ماست يا خصم ما، دل خويش به محبت ما بيازمايد. هيچ كس از بندگان خدا ما را دوست ندارد مگر آنكه خدا او را براى دوستى ما برگزيده باشد و هيچ كس از بندگان خدا ما را دشمن ندارد مگر آنكه خدا او را براى دشمنى‏ ما برگزيده باشد. ما نجباييم و پيشوايى از خاندان ما پيشواى همه پيامبران است و من سرور همه اوصيايم، من از گروه خدايم و از گروه رسول او و اما جماعت ستمگران گروه شيطانند و شيطان از ايشان است.

 

عن الحسن بن عليّ قال: سمعت عليّا عليه السّلام يقول: سمعت رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم يقول: يرد عليّ أهل بيتي و من أحبّهم من أمّتي هكذا - و قرن بين السّبّابتين - ليس بينهما فصل .

 حسن بن على (ع) گويد كه از على (ع) شنيدم كه مى‏گفت: از رسول اللّه (ص) شنيدم كه مى‏گفت: اهل بيت من و دوستداران آنها از امت من اينچنين بر من وارد شوند- و انگشتان سبابه به هم چسباند- و ميانشان جدايى نيست.

 عن ربيعة بن ناجد عن عليّ عليه السّلام قال: دعاني النّبيّ صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم فقال لي: يا عليّ إنّ فيك من عيسى مثلا ؛أبغضته اليهود حتّى بهتوا امّه، و أحبّته النّصارى حتّى أنزلوه بالمنزلة التي ليست له .

 ربيعة بن ناجد گويد: على (ع) مى‏گفت: رسول اللّه (ص) مرا فراخواند و گفت: يا على تو نيز همانند عيسى هستى: يهوديان با او دشمنى‏ كردند تا آنجا كه به مادرش تهمت زدند و مسيحيان با او دوستى ورزيدند تا آنجا كه او را منزلتى نهادند كه نه از آن او بود.

 و قال عليّ عليه السّلام: إنّه يهلك فيّ محبّ مطر يقرّ ظني بما ليس فيّ، و مبغض مفتر يحمله شنئاني على أن يبهتني ؛ألا و إنّي لست نبيّا و لا يوحى اليّ و لكنّي أعمل بكتاب اللّٰه ما استطعت، فما أمرتكم به من طاعة اللّٰه فحقّ عليكم طاعتي فيما أحببتم و فيما كرهتم، و ما أمرتكم به أو غيري من معصية اللّٰه فلا طاعة في المعصية، الطّاعة في المعروف، الطّاعة في المعروف؛ ثلاثا .

على (ع) گويد: به سبب من هلاك شود دوستدارى كه در دوستى من افراط ورزد و دشمنى افترازننده كه خصومتش با من سبب شود كه به من بهتان زند. بدانيد كه من پيامبر نيستم و بر من وحى نازل نمى‏شود ولى تا آنجا كه بتوانم به كتاب خدا عمل مى‏كنم. آنچه شما را فرمان مى‏دهم در اطاعت خداى تعالى، بر شماست كه از من اطاعت كنيد چه شما را خوش آيد و چه ناخوش آيد. اما اگر من يا ديگرى جز من شما را به معصيت خدا فرمان دهد، در معصيت اطاعت نشايد. آن‏گاه سه بار گفت كه: اطاعت در كار نيك است

منبع روایت:

ثقفى، ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال، الغارات / ترجمه آيتى - تهران، چاپ: دوم، 1374 ش.

جهت استفاده کامل از مباحث مطرح شده می توانید از فایل صوتی پیوستی را استفاده کنید

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2024 - All rights reserved.
آدرس آی پی: 18.221.8.126 سیستم عامل: Unknown مرورگر: Mozilla تاریخ مشاهده: پنجشنبه, 01 آذر,1403