رمان پیرمرد و دریا یکی از مشهورترین رمانهای ارنست همینگوی است؛ داستان این رمان درباره یک پیرمرد ماهیگیر است و داستان بزرگترین صید او را روایت میکند. وقایع و اتفاقهایی که در این رمان رخ میدهد همگی ساده و باورپذیر هستند که این از نکات مثبت این رمان است. ارنست همینگوی در رمان پیرمرد و دریا، پیروزی و شکست را به صورت واقعگرایانهای ترسیم میکند که این امر باعث جذابیت این رمان شده است.
رمان پيرمرد و دريا در مقايسه با اغلب رمانها، از جهات بسيار، اثرى استثنايى است. دوره وقوع حوادث آن بسيار كوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مىدهد كه پيرمرد در دريا بهسر مىبرد.
البته يك روز پيش از آغاز و يك نيمروز پس از پايان داستان نيز وجود دارد. حال مىتوانيد تصور كنيد كه كار نويسنده چقدر دشوارتر مىشود. سه روز از زندگى يك نفر بىآنكه نفرى ديگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنين داستانى بسيار خستهكننده مىشود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند كه پيرمرد و دريا خستهكننده نيست.
پیش از آنکه کاملاً صبح شود، پیرمرد طعمههایش را در آب انداخته بود و قایق را به دست جریان سپرده بود. یکی از طعمهها هفتاد و دو متر پایین رفته بود. دومی سی و پنج متر و سومی و چهارمی تا صد و هشتاد و دویست و بیست و پنج متر در عمق آبی آب پایین رفته بودند. طعمهها سرازیر آویزان بودند و میله قلاب توی طعمه ماهیها فرورفته بود و محکم شده بود و تمامی نوک و خمیدگی سوزن قلاب را ساردین تازه پوشانده بود. سوزن قلاب از یک چشم ساردینها فرورفته بود و از چشم دیگرشان درآمده بود. چنانکه روی نوک سوزن فولادین نیمتاجی از گل درست شده بود. هیچ جای قلاب نبود که برای یک ماهی بزرگ، خوشبو و خوشمزه نباشد.
پیش از آنکه کاملاً صبح شود، پیرمرد طعمههایش را در آب انداخته بود و قایق را به دست جریان سپرده بود. یکی از طعمهها هفتاد و دو متر پایین رفته بود. دومی سی و پنج متر و سومی و چهارمی تا صد و هشتاد و دویست و بیست و پنج متر در عمق آبی آب پایین رفته بودند. طعمهها سرازیر آویزان بودند و میله قلاب توی طعمه ماهیها فرورفته بود و محکم شده بود و تمامی نوک و خمیدگی سوزن قلاب را ساردین تازه پوشانده بود. سوزن قلاب از یک چشم ساردینها فرورفته بود و از چشم دیگرشان درآمده بود. چنانکه روی نوک سوزن فولادین نیمتاجی از گل درست شده بود. هیچ جای قلاب نبود که برای یک ماهی بزرگ، خوشبو و خوشمزه نباشد.
پیرمرد و دریا اثر جاودانه ارنست همینگوی است. اثری که به اعتقاد ویلیام فاکنر «زمان ممکن است نشان دهد که پیرمرد و دریا بهترین نوشته همه ما است.» این رمان کوتاه که نویسندهاش آن را عصاره همه زندگی و هنرش میداند، مفهوم تازهای از شکست و موفقیت پیش چشمان شما باز میکند. برخی از جملات این رمان بسیار زیبا هستند و میتوان از آنها به عنوان جملات قصار یاد کرد؛ از جمله «انسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد.» خواندن این کتاب زیبا را به تمامی علاقمندان به رمان توصیه می کنیم.