اینجا کاظمین است و این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست و پنجم آن نزدیک میشود، دوباره ثانیهها به فریاد میآیند.
از نگاه دیوارهای شهر، غم میچکد. ناله حزین مرغان عاشق است که به گوش میرسد:
امشب پس از چندین سال روز، چندین سال شب، هفتمین ستاره به آسمان هفتم میرسد؛
ولی غافل از آنکه این مردم، غفلت، سایه گستر چشمهایشان شده است.