بخشی از محتوای جلسه سوم:
. در اشعار مولانا مواردی یافت میشود که عدم بصراحت در معنی حقیقی خود که نیستی و بطلان محض است به کار نرفته و گویی ازاصالتی برخوردار است برای مثال:
کار گاه صنع حق چون نیستی است نیز جای دخل است این عدم از وی مرم نیز پس در آ درکار گه یعنی عدم |
|
پس درون کار گه بی قیمتی است
جای خرج است این وجود بیش وکم
تاببینی صنع و صانع را بهم |
در بیت اول بظاهر کارگاه صنع الهی را عدم و نیستی معرفی میکند و بیرون کارگاه؛ یعنی عالم هستی را بی ارزش می داند
و در بیت دوم عرصه عدم را بازاری سودآور و محل دخل و جهان هستی را که از دیدگاه او کم و بیش از وجود برخوردار است، جای خرج کردن؛ یعنی محل از دست دادن سرمایة هستی میشناسد و در بیت دیگر عدم را جایگاه صنع و صانع معرفی می ند.
مولانا برای عدم اصالتی حتی بیش از وجود قائل است و از این نتیجهگیری نیز میتوان بدین باور دست یافت که مولانا برخلاف همه عرفا نه تنها معتقد به اصالت ماهیت؛ بلکه قائل به اصالت عدم است.
گروه سومی نیز وجود دارد که برابر دو گروه طرفدار اصالت وجود و اصالت ماهیت میایستند و معتقد به اصالت عدماند؛ .............
جهت استفاده از فایل صوتی این جلسه از درسگفتار همان هیچ شو میتوانید به آرشیو رادیو رویتاب مراجعه فرمایید
🕌درسگفتار همان هیچ شو
📚شرحی مفهومی و موضوعی بر مقالات شمس تبریزی
🎙در بیان و بنان
دکتر پویا پایداری
🏫جلسهٔ سوم
وجود و عدم
📆چهارشنبه
۱۴۰۲٫۱۲٫۲۳
🌙شب سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
🕰ساعت: ۲۱:۳۰
📕«در این دنیا که همه میکوشند چیزی شوند تو"هیچ" شو. در انسان نه ظنِ منیّت بلکه معرفتِ هیچ بودن اهمیت دارد.»
🔗محورهای خاص:
🎈کارگاه صنع الهی، عدم و نیستی است
🎈عرصه عدم ، بازاری سودآور و محل دخل
🎈از آن سوی پرده چه شهری بزرگ است....
🎈شکلیابی در عدم و از آنجا رقصان به عالم خارج در حرکتند
🎈 این عدم خود چه مبارک جای است
که مددهای وجود از عدم است
🎈عدم سایه انداخته بر اول و آخر
🎈موجودات ابتدا در عدم شکل یافتند
و به عشق حق از آنجا رقصان به عالم خارج آمدند.