اغلب ما در مقصر کردن دیگران در زندگی مهارت خاصی داریم ! از گنجشگان روی درخت تا گالیله که زمین را گرد فرض کرد را عالی مقصر می کنیم
و در آخر به سختی قبول می کنیم که خود ما هم در مشکلات نقشی داشتیم
و برای مقصر دانستن خود دنبال یه واژه با کلاس می گردیم .. یه چیزی مثل من نبودم، دستم بود ،تقصیر آستینم بود
اگر بخوام علمی بحث کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب و نه به خودمان بربخوره نه به دیگران و درعین حال هم باکلاس خودمون را مقصر کنیم
ولیام گلسر به خوبی این بحث را شرح داده ولی به خیالش نمی گنجید که ما ایرانی ها نه تنها کم کتاب می خونیم ! اگر هم بخونیم در دیگران جستجو اش می کنیم
یعنی بعد از مطالعه 4 صفحه اول وقتی میریم نانوایی ! سریع می گوئیم این انتخاب کرده که نانوا باشه ! منم انتخاب می کنم که نگذارم کسی بدون صف نان بگیره
بعد هم با اعصاب خط خطی میایم خونه و میگیم این بحث ها مال توی کتاب هاست.! توی جهان سوم جای این بحث ها نیست! ملت تا زور نباشه درست نمیشن
دایره کنترل هر کسی دقیقا کجاست و کی میتونه روی اون با دانسته هاش تاثیر بگذاره
و زمانی که از این کار بدیهی کوتاهی می کنه چه تاثیراتی روی خودش و جامعه می گذاره
مطالعات و تجربیات مون را در زمینه حقوق شهروندی و انتخاب های صحیح در دایره کنترل بررسی خواهیم کرد
این بار دانسته و مطالعات و تجربیات مون را در زمینه حقوق شهروندی و انتخاب های صحیح در دایره کنترل بررسی خواهیم کرد
اگر نابسامانیای وجود دارد، اگر ناکارآمدیای وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست و انتخاب خوب جبران کنیم، نه با عدم انتخاب.
خب اگر چنانچه واقعاً یک ضعفی وجود دارد در مدیریّتها، راه چارهاش چیست؟ راه چارهاش این است که ما اصلاً در مدیریّتها دخالت نکنیم، یا راه چارهاش این است که دخالت کنیم و یک مدیریّت درست و حسابی، مدیریّت به معنای واقعیِ کلمه اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم؟
راهش این است دیگر؛ یعنی اگر چنانچه دلخوریای وجود دارد، این دلخوری را این جوری بایستی جبران بکنیم، نه با وارد نشدن در منطقهی انتخابات