نخستین مناظره اساتید و نخبگان دانشگاهی (بیان) در جهاد دانشگاهی استان گیلان برگزار شد.
نخستین مناظره اساتید و نخبگان دانشگاهی(بیان) در استان گیلان در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ با موضوع سیاسی و امنیت ملی و گزاره «ایران پس از حمله به اسراییل، دکترین هسته ای خود را تغییر خواهد داد » با حضور دکتر عمران علیزاده پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی رشت و آقای محمد شادپور معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی استان گیلان در سالن اجتماعات مجتمع آموزشی و پژوهشی سازمان جهاد دانشگاهی استان گیلان برگزار شد.
محمد شادپور بیان کرد: باید ملت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملت باشد، با اتحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی، این اگر محقق شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملت ایران در آیندهای نه چندان دور آنچنان خواهد شد که دشمنان حتی جرات تهدید هم پیدا نکنند.
از نگاه حضرت آیت الله خامنهای راه پیشرفت، دستیابی به عزت و ایستادگی موثر مقابل دشمنیها و توطئهها، ارتقای اقتدار و قدرت ملی است. قدرت ملی نیز شامل مؤلفهها و عناصر مادی و معنوی به صورت توأمان است. نگاه رهبر معظم انقلاب به این موضوع در چهار محور اهمیت و ضرورت قدرت ملی، معنا، عناصر و مؤلفههای قدرت ملی، چگونگی و الزامات ارتقای قدرت ملی، نتایج و ثمرات ارتقای قدرت ملی است.
تشدید تنش میان ایران و رژیم صهیونسیتی طی روزهای گذشته که برای نخستین بار حملات مستقیم به یکدیگر را به هر ماه داشته این سوال را انگیخته است که آیا ایران پس از این حملات، چرخشی در دکترین هستهای خود ایجاد میکند؟
رهبر معظم انقلاب مدظله العالی فرمودند که: «ایران به دنبال بمب اتمی نیست، زیرا اسلام اجازه این کار را نمیدهد ».
رژیم صهیونیستی بارهای ایران را به تلاش برای ساخت بمب اتمی متهم کرده و مدعی است که به هر قیمتی که شده مانع دستیابی تهران به سلاح هستهای خواهد شد. حال آنکه ایران چنین اتهامهایی را رد میکند و تاکید دارد که برنامه هستهای این کشور تنها مقاصد غیرنظامی را دنبال میکند.
به نظر میرسد در صورت حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای کشور، احتمال تجدید نظر در دکترین و سیاستهای هستهای ایران و عدول از ملاحظات پیشین قابل تصور باشد. ممکن است ایران دکترین هستهای خود و ملاحظات گذشته مبنی بر اینکه برنامه هستهای این کشور صرفاً برای اهداف صلحآمیز مورد استفاده قرار گیرد را مورد بازنگری قرار دهد.
از طرفی وضعیت کنونی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی اساساً مذاکره پذیر نیست و فقط میخواهد با توسل به زور به اهدافش برسد. طبیعت چنین رژیمی این است که فقط میخواهد با استفاده از اسلحه به اهدافش برسد. پیشتر نیز در مذاکراتی که با فلسطینیها داشتند در مواردی مانند قرارداد اسلو شاهد بودیم که با انواع حیلهها آنها را تغییر دادند به طوری که توافق اسلو بیخاصیت شد.
اما اگر رژیم صهیونیستی بخواهد جسارت کند و به تاسیسات هستهای ایران لطمه بزند، سطح بازدارندگی ایران نیز متفاوت خواهد بود و طبیعتاً میتواند موجب تغییر دکترین هستهای ایران شود.
در نتیجه میتوان اینگونه بیان کرد که ایران کشوری با مساحت، منابع بسیار غنی و جغرافیایی بسیار مهم و راهبردی محسوب میشود برای همین تهدیدات زیادی را همیشه در پیش روی خود داشته و دارد. علاوه بر این ا در منطقه و شرایطی به سر میبریم که باید قدرتمند باشیم و اگر ما قدرتمند و اتمی نشویم نمیتوانیم با آرامش در منطقه خاورمیانه به امور خود بپردازیم.
دکتر عمران علیزاده اذعان داشت: یکی از سوالاتی که باید مورد بحث قرار بگیرد این است که آیا اصلاً جمهوری اسلامی ایران دنبال برنامه هستهای رفته است؟
ما باید بدانیم که از چه زمانی ایران به دنبال برنامه هستهای رفت. سابقه برنامه هستهای ایران برمیگردد به پیش از انقلاب اسلامی و این اصلاً به شاه ارتباطی نداشت، دقیقاً مثل مدیریت تمام امور دیگر کشور. تصمیم آمریکاییها بود و این آمریکاییها بودند که صلاح دانستند ایران با قیمت و شرکتی که مورد نظر آنها بود در بوشهر صاحب نیروگاه هستهای شود. قراردادش را با شرکت زیمنس که در آن زمان متعلق به آلمان غربی بود امضا کردند. ایران سازمانی را به عنوان سازمان انرژی اتمی با مدیریت آقای دکتر اعتماد بنا میکند و برنامه ساخت نیروگاه را پیش میبرد. در این موضوع مثل تمام قراردادهای قبل از انقلاب نه نیاز کشور را مورد مطالعه قرار دادند نه اهمیتی برای آینده کشور قائل بودند.
یکی از ایراداتی که آمریکاییها و اروپاییها مرتب در مورد ایران مطرح میکردند این بود که ایران با این همه منابع گازی چرا به نیروگاه هستهای نیاز دارد؟
پس اولین نکته این است که ما صاحب اولین گامها برای برنامه هستهای شدیم، چون آمریکاییها این را میخواستند. پس از امضای قرارداد با شرکت زیمنس آمریکاییها یک پله جلوتر آمده و اعلام کردند که آزمایشات مهندسین زمین شناسی آمریکایی نشان میدهد که ایران دارای منابع بسیار زیادی از اورانیوم خصوصاً در کویر لوت است. معدن معروف ساغند ایران نزدیک یزد یکی از آن معادن است.
سپس آمریکاییها به شاه توصیه کردند که ایران با دارا بودن این همه منابع اورانیوم خودش غنیسازی را هم انجام دهد ز میلههای سوخت ساخته شده از اورانیوم غنیسازی در نیروگاههای خود استفاده کنند. این توصیه مورد استقبال شاه قرار گرفت.
سپس آمریکاییها به شاه پیشنهاد خرید سهام شرکت یوریدف در فرانسه را دادند. به این ترتیب که اورانیوم در ایران استخراج و در فرانسه در کارخانهای که سهامش را ایران خریداری کرده است غنیسازی شود. بعدها مشخص شد که این شرکت شرکتی ورشکسته در فرانسه بود که برای سرپا شدن در دهه ۷۰ میلادی نیاز به سرمایهگذار خارجی داشت. از این رو ایران اولین گامهای غنی سازی را برای میلههای سوخت برمیدارد. سپس آقای دکتر اعتماد که دست نشانده آمریکاییها بود به شاه پیشنهاد میدهد که طبق گزارشات موثق متوجه شده است که صهیونیستها در داخل خاک فلسطین اشغالی، اولین بمبهای هستهای خود را ساختهاند و قطعاً خاورمیانه آن روز که اکنون ما آن را غرب آسیا اطلاق میکنیم در آیندهای نزدیک وارد یک برنامه هستهای رقابتی خواهد شد و ما از آن عقب میمانیم. و سپس خطاب به شاه گوید آیا اجازه میدهید که مطالعات بمب هستهای در ایران را شروع کنیم؟ شاه نیز توافق خود را اعلام میکند. این دقیقاً نکتهای بود که آمریکاییها از آن استقبال نمیکردند. اعتماد تعمداً این موضوع را مطرح کرد که نظر شاه را برای آمریکا مخابره کند. همه این مسائل با انقلاب سال ۱۳۵۷ متوقف میشود در نتیجه تا آن سال صاحب یک نیروگاه هستهای نصف و نیمه بودیم، مقداری از اورانیوم در شرکت فرانسوی در حال غنی سازی بود و پادشاه ایران ساخت بمب هستهای را در ذهن خود میپروراند. اولین استارتها در دهه ۶۰ پس از انقلاب اسلامی افتاد و ایران درخواست تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر را از آلمان غربی طبق قرارداد ارسال کرد. از آنجا که آلمان غربی زیر مجموعه ایالات متحده بود، برای ادامه کار توافق نکرد. از این رو پس از انقلاب اسلامی تمام برنامههای هستهای ایران تغییر کرد آمریکا اعلام کرد که ایران نباید صاحب نیروگاه هستهای شود. ایران بلافاصله قرارداد خود با شرکت زیمنس را لغو کرده و ادامه کار را به مهندسین کره شمالی سپرد. عراقیها نیز آنجا را بمباران کردند و کره شمالی هم نتوانست آن را به پایان برساند. در اواخر دهه ۶۰ کار به روزها سپرده شد. روسیه بیش از ۷۰ درصد نیروگاه را تخریب کرد تا مدل مورد نظر خود را در آن پیاده سازی کند. آمریکا بلافاصله پس از شروع فعالیت روسیه اعلام کرد، به هیچ عنوان اجازه ساخت نیروگاه هستهای ایران را نخواهیم داد. در اوایل دهه ۷۰ بود که ایران برای اولین بار به این فکر افتاد که الزاماً باید غنیسازی را در خاک خود شروع کند. قبل از شروع این موضوع ایران به فکر سهام خود در یوریدف افتاد و اعلام کرد که میلههای سوخت خود را از فرانسه تامین می کند. اما فرانسه هم به تعهد خود پایبند نبود. آمریکا با غنیسازی اورانیوم در خاک ایران مخالفت کرد چون اذعان داشتند رفتار ایران به گونهای است که امنیت بینالمللی را به مخاطره میاندازد مگر اینکه ایران اعتمادسازی کند، یعنی به دنیا تضمین دهد که هیچگاه برنامههای هستهای خود را به سمت برنامه نظامی پیش نبرد.
شهید دانشمند دکتر شهریاری اولین کسی بود که در ایران غنیسازی سه و نیم درصد را به سطح ۲۰ درصد رساند. کسی که شاید نسلها باید بگذرد تا همانند او پدید آید. اصلیترین گام در جهش غنیسازی را ایشان برداشتند. سپس آمریکاییها اعلام کردند که ایران از خط قرمزهای ما عبور کرده و هر لحظه امکان دارد برنامه و دکترین هستهای خود را به سمت نظامی حرکت دهد و درخواست مذاکره فوری داد.
در تیر ماه سال ۱۳۹۴ ایران تضمین داد که غنیسازی را به زیر ۲۰ درصد بیاورد و آژانس بین المللی هستهای- که وظیفه آن این است تا به کشورها به ازای اینکه به دنبال برنامه هستهای نظامی نروند کمک کند تا به سمت برنامه صلحآمیز هستهای روند- سوال میشود که آژانس و کشورهای غربی کجا به ایران کمک کردهاند که بخواهند کار صلحآمیز هستهای اجرا کند؟
ایران پس از انقلاب هر کار هستهای که انجام داد، یک عکس العملی به ازای عمل حقارت آمیز طرف مقابل بود. ما دنبال غنیسازی نبودیم بلکه مجبورمان کردند. ما دنبال ساخت کلاهک هستهای نیستیم مگر اینکه موجودیت کشورمان به خطر بیفتد.
لینک خبر در ایکنا گیلان👇👇
🌐 https://iqna.ir/00HgmE