روز عاشورا، چون تشنگی بر امام حسین (ع) چیره شد، حضرت (ع) به سوی فرات حرکت کرد تا اندکی آب بنوشد. در این هنگام زرعه فریاد زد تا میان امام (ع) و آب فاصله بیندازند. حضرت (علیهالسّلام) فرمود: اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا. زرعه به خشم آمد و تیری به سوی امام(ع) پرتاب کرد. تیر به چانه حضرت(ع) اصابت کرد. امام (ع) تیر را از چانهاش بیرون کشید در این هنگام خون از چانه ایشان جاری شد. در مقاتل نقل شده که زرعه پس از عاشورا، گرفتار مرض استسقاء شد و همواره فریاد میزد که: مرا سیراب کنید. کوزهها و کاسههای بزرگ آب که هر یک برای سیراب نمودن اهل خانه، کفایت میکرد به دستش میدادند. او آب آن را مینوشید و چون آن را از لبش دور میکرد اندکی دراز میکشید و دوباره فریاد میزد که از تشنگی هلاک شدم. وضع به همین منوال بود تا اینکه شکمش شکافت و به هلاکت رسید.