برگزاری کارگاه آموزشی« چیستی و چرایی شعر»
به همت مرکز تخصصی فرهنگ و ادبیات بومی جهاددانشگاهی لرستان، بنیاد ایران شناسی شعبه لرستان، با همکاری شهرداری خرم آباد ، معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی خرم آباد ، انجمن خرمآباد رویش دوباره (خِرَد) ، دانشگاه فرهنگیان و مرکز لرستان شناسی دانشگاه لرستان به مدرسی بهمن مهرابی شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات رأس ساعت 17 در سالن در ساختمان سالن اجتماعات دانشگاه فرهنگیان لرستان کارگاه آموزشی « چیستی و چرایی شعر» برگزار گردید .
در این کارگاه آموزشی بهمن مهرابی شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات با اشاره به اینکه شعر چیست و چرا بشر شعر می سراید عنوان نمود : هماره بخشی از دغدغه ی ادبا و منتقدین سرودن شعر بوده و هست. شعر از آن دسته پدیده هاست که , به واسطه ی ماهیت وضوح گریز خود , زیاد تن به تعریف نمی دهد و شاید این از جاذبه های شعر به عنوان هنر کلامی است.شاخصه های تعریف کهن بر بخشی از فرم موسیقایی شعر تأکید می ورزد که خود بخش کوچکی از ساخت شکلی شعر را شامل می گردد. هرچند در شعر منثور این شاخصه هم بکلی استحاله می یابد و دگرگونه می شود.تعریف کهنی که گفته شد سالها مبانی نقد صوری شعر پارسی را رقم می زد اینکه کدام مصرع از وزن و بحور عروضی تخطی کرده و فلان واژه در قالب قافیه ی شعر نمی گنجد.
بعدها ادبا با افزودن شاخصه ی انسانی تخیل در شعر سعی بر تکمیل تعریف شعر داشتند,اینکه کلامی واجد سه عنصر وزن قافیه و تخیل باشد به تنهایی برای این که ویژگی های شعر را جامعیت ببخشد کافی نیست. داستان های منظوم تخیلی بهترین مثال برای رد جامعیت این تعریف است.
مهرابی در ادامه این کارگاه آموزشی افزود : همانطوری که سوسور می گوید دال و مدلول و چیزهایی که زبان در مورد آنها سخن می گوید واقعی نیستند بلکه درک ما از اشیا و موضوعات هستند که اگر بخواهیم این تعبیر زبان شناسانه را در مورد تعریف شعر و یک متن ادبی تعمیم دهیم به ادراکی تازه در بافت ادراک اولیه از اشیا و پدیده ها خواهیم رسید. به عبارت ساده واژه ها خود برداشتی از واقعیت وجودی اشیا و پدیده ها هستند و شعر وزبان ادبی که ماهیتی جدا و نقش گرا دارد منجر به دریافت و ادراکی تازه از موضوعات می گردد. به قول تونی بنت در کتاب فرمالیسم و مارکسیسم , ادبیات ادراکی ویژه از تخیل و ابداع زبانی است که روشهای ویژه ای برای تحلیل و دریافت آن لازم است. در اینجا این پرسش مطرح می گردد که آیا تمامی ادراک های متفاوت از یک نوشته در چهار چوبه ای که ما بعنوان شعر می شناسیم جای می گیرد یا خیر؟ اینجاست که میتوان گفت دغدغه و مطالبات زیبایی شناسانه مخاطب یکی از مهمترین شاخصه ها در تعریف شعر وارد می گردد و نقش اساسی در قبول و رد مقبولیت اثر در چهار چوب تعیین شده ی ذهنی افراد دارد. این چهارچوب اخیر نیز به گفته تری ایگلتون در کتاب نظریه ادبی به موقعیت زمانی, تجربه, درک , استعداد ,هوش وسایر ویژگی های دریافتی خواننده وابسته است.
شاعر برجسته لرستانی در ادامه این کارگاه آموزشی خاطر نشان کرد : بنا برآن چه گفته شد و با امعان نظر به این که شعر با انسان سر و کار دارد و انسان موجود بسیار پیچیده ای است شاید تعریف شعر و چیستی آن به اندازه ی خود انسان وسعت یابد, آنچه مسلم است این رخداد در حیطه ی زبان اتفاق می افتد که میتواند دو رویکرد محتوایی و فرمی برجسته تر و متفاوت تر نسبت مواد اولیه ی خود داشته باشد. فاکتورها ودست مایه های زبان شعر در زبان روزمره ومعیار هم کاربرد فراوان دارند واین امر موجب سخت شدن جداسازی این دو از هم می شود.پس می توان گفت شعر ماهیتی تعریف گریز دارد که تمایز آن با کلام عادی به عوامل زیادی از جمله مطالبات مخاطبین,موقعیت های زمانی -مکانی,شاخص های زیبایی شناسی ,عوامل فرهنگی اجتماعی سیاسی و غیره علاوه بر تعاریف دستوری و زبانی دارد.دو ویژگی مهم انسانی عاطفه و اندیشه از خمیرمایه های اصلی شعر محسوب میگردند.که این دو در بسیاری از مناسبات انسانی نقش موثر و مهمی ایفا می نمایند.تعادل و بالانس بین این دو خصیصه در شعر باعث غنای ادبی بیشتر و درک لذت بالاتر از سوی مخاطب می گردد. تعریف شاخصه های عاطفی انسان بدلیل وسعت وبدیهی بودن از حوصله ی این گفته بیرون است.توجه بیشتر به یکی از این عوامل معمولن در شعر باعث کمرنگ شدن دیگری می گردد .جزیی نگری و پرهیز از کلیات کسالت بار ,اشتراک تجارب شخصی وخلق فضایی عینی و ملموس و استفاده از قابلیت های نا نوشته و منحصر به فرد زبان همگی بر تعالی شعر بعنوان یک هنر خلاقه خواهد افزود.