وی با بیان اینکه تعادل برای یک انسان کافی نیست، اظهار میکند: با بررسی نظریههای غربی و پرسش و پاسخهایی که در بالا مطرح کردم ما به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد یک انسان از بیتعادلی به تعادل برسد، چطور میتواند از تعادل به تعالی برسد. زمانی که انسان دچار بیتعادلی میشود، روانشناسی بهدرستی میتواند به انسان کمک کند تا او را به تعادل برساند، اما نمیتواند انسان را در مسیر تعالی قرار دهد زیرا لازمه تعالی فعال کردن مبدأ و معاد واحد است.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه تنظیم مبدأ و معاد واحد همان فعال کردن معنویت است، بیان میکند: اگر نیت و هدف شما در دنیای مادی نیز مشخص باشد به این علت که نیت تصویر هدف است، سبب میشود شما با اعمالی که انجام میدهید از مسیر و هدف اصلی مشخص شده خارج نشوید؛ برای مثال زمانی که ما برای خواندن نماز نیت قربه الیالله میکنیم انتظار داریم که پس از نماز خواندن نزدیکی و قرب به خدا را تجربه کنیم به همین علت اگر نیت و هدف روشن و واضح باشد به تمام ارکان نماز توجه ویژه میکنیم و اینگونه ذهن ما پس از خواندن نماز به سراغ کلید دیگری جز تجربه قرب به خدا نمیرود.
وی با بیان اینکه از دیدگاه سکولار نیز، اگر ما حوزه ادراکی انسان را جامع، کامل و دارای مبدأ و معاد مشخص و منظم ببینیم دیدگاه منطقی و درستی به نظر میرسد، میگوید: ما این دیدگاه معنوی را نگاه کاملتر و جامعتری میدانیم و تکنیکهای استخراج شده این دیدگاه کاملتر است و به انسانها کمک میکند.
جانبزرگی با اشاره به تجربه مراجعهکنندگانی که تحت درمان معنویت خداسو قرار گرفتند، اظهار میکند: در ابتدا این روش را برای کنترل اضطراب آغاز کردیم زمانی که کار گستردهتری در این مسائل انجام دادیم به نکات جالب توجهی رسیدیم.