عشق هفتاد و دو دل را از کجا آورده است؟
خواهر از صحرای غم یاد تو را آورده است
خیمه خیمه آتشش میزد نگاه نافذت
خون شیون خورده اش کرب و بلا آورده است
کاش آقا لحظه ای مهمان ما هم می شدی
شهر من با چشم باران توبه ها آورده است
شانه ی بابا نباشد خانه ویران می شود
داغ دوری را سکینه یاد ما آورده است
بی گناهی، سر به روی نیزه سوغاتت کنند
رسم "موتٌ خیر" ها را کربلا آورده است
عشق می جوشد از این دریای غیرت ها ولی
این لب خشکیده حسرت خونبها آورده است
آه سلطان غزلهایم غریبی می کند
با دل خونین خود امشب شفا آورده است
جیران قربانی