نشست «بررسی اندیشههای تازه و کهنهنشدنی حضرت امام(ره)» در دفتر خبرگزاری ایکنا همدان با حضور دو نفر از صاحبنظران در این زمینه، سیدمحمدکاظم حجازی، مدرس دانشگاه و مدیر مؤسسه شهید محراب آیتالله مدنی و امیر کرد کریمی، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در همدان برگزار شد.
سیدمحمدکاظم حجازی اظهار کرد: آنچه از منویات امام خمینی(ره) در طول انقلاب اسلامی دریافتیم همه از دین مبین اسلام منبعث شده است. این قالب تازه و کهنه ندارد بلکه ادبیات آن بنا به اقتضای جوامع انسانی تغییر پیدا میکند. بنابراین ماهیت و مبنای اندیشه امام ثابت است چرا که تعالیم قرآن زیرساخت این اندیشه بوده و این اصل غیرقابل تغییر است.
امام خمینی(ره) خود تربیتشده مکتب اسلام است، عنوان امام و راهبر نیز از این اصل نشئت میگیرد. وقتی مبانی انقلاب اسلامی و مبانی که در راهبری این انقلاب وجود داشت یعنی وجود امام(ره) را در کنار هم قرار میدهیم، هر آنچه به عنوان شاخصها در انقلاب دنبال کنیم سهلالوصول خواهد بود چرا که همه از این سرچشمه به دست میآید.
شفافترین سیره امام، برگرفته از سیره ائمه(ع) است، نقش سیاسی و اجتماعی این بزرگواران که در طی ۲۵۰ سال دوران امامتشان نقشه راهی بود که امام خمینی(ره) برای خود قرار داد. این الگو قراردادن در مواقع حساس و کلیدی رقم خورد اینکه در کجا باید شجاعت به خرج داد، کجا از فضای آرامش و صلح استفاده شود، کجا باید مکتوم بود و کجا باید شفاف عمل کرد و صراحت کلام داشت. این موارد در جزء جزء سیره اهل بیت(ع) وجود داشت. امام در شکلگیری انقلاب اسلامی ترجمان سیره اهل بیت(ع) بود.
آنچه از سیره ائمه، جلوه بیشتری در انقلاب اسلامی ما داشت مسئله عاشوراست، به عبارتی انقلاب اسلامی یک نحله جدید از عاشورای حسین(ع) بود که زیرساخت انقلاب شد. در فضای اجتماعی ادبیاتی از این اندیشه مطالبهگری میشد که در سطح بینالملل هم خوشایند بود و مقبولیت داشت، حوزه جغرافیایی کلام امام به مرز کشور ایران ختم نمیشد هرجا که این مبانی قابل تبیین بود همانجا نیز مقبولیت پیدا میکرد.
یکی از ادبیاتهای امام خمینی(ره) مسئله مستضعفان است که برگرفته از آیات الهی است و در فرمایشات امام مطرح میشد. هرجا که جامعهای به استضعاف کشیده شده بود مخاطب این صحبتهای امام راحل قرار میگرفت یا در مورد مسئله حق و باطل که در تمام جوامع بشری تعریفی که از این مسئله ارائه میشود تعریفی قریب به وجدان است مورد اقبال مردم قرار میگرفت، یعنی فهم این ادبیات امام(ره) نیازمند کلاس درس نیست، بلکه فطرت انسانها در این زمینه تعریف مشخصی دارند. مسئله ایستادگی، استقلال، مقاومت و آزادی عباراتی است که برای همه جوامع بشری قابل بهرهبرداری است.
آنچه امام خمینی(ره) بیان میکرد منطبق بر فطرت بود از اینرو برای مردم خوشایند بود چرا که مردم ضرورتهای وجودی خود را در کلام روان امام(ره) مشاهده میکردند و این موجب دلبستگی میشد، امام(ره) مرجع تقلید و در اصل محل رجوع مردم بود، مردم بر این باور بودند که مرجعیت، راهبری جامعه را میتواند داشته باشد. این ظرفیت(توجه به مرجعیت) از قبل وجود داشت. امام خمینی(ره) شأن الهی را برای مردم در دسترس قرار داد و مردم بین خود و امام یگانگی را مشاهده کردند.
امام(ره) ضمن اینکه یک حرکت جدیدی را آغاز کرده بود، عناصری را در جامعه تربیت کرد که هر کدام موضوعیت مدیریت اجتماعی داشتند و به عبارتی در جامعه الگو بودند و مورد توجه مردم قرار داشتند. امام خمینی(ره) عناصری را پرورش داد که هر کدام یک نماد از رفتار ایشان بودند و این موجب رجوع سهل مردم شد که این مسئله در همسو کردن طوائف و اقشار اجتماعی و مختلف بسیار اثرگذار بود.
امام خمینی(ره) یک شخصیت نهادساز بود، یعنی اندیشههایی که در حوزه شکلگیری تحقق معارف الهی بود را به نهاد تبدیل کرد. مهمترین نهاد هم نظام جمهوری اسلامی بود؛ داشتن اندیشهها و رفتارهای مطلوب ارزشمند است اما وقتی بتوان این اندیشهها را به مدل اجرایی تبدیل کرد بینظیر است.
این نهادسازی با اراده خود مردم بود، نهادهایی که از روز اول شکلگیری انقلاب به فرمان ایشان تشکیل شد از جمله کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بنیاد مسکن و ... که همه ارتقای شئون اجتماعی مردم در آن دیده شد. آنچه که در دوران طاغوت وجود نداشت.
امام خمینی(ره) وقتی سال ۱۳۴۲ حرکت خود را آغاز کرد بیان کرد که نسلی که امروز متولد میشوند قیام را به ثمر میرسانند، امام روحالله جوان را مخاطب خود قرار داد، اعتماد امام به همه اقشار یک اعتماد ویژه بود اما جوانان را متولی اصلی میدانست و حساسترین مسئولیتها در میدان کار را به جوانان میسپرد که اعتماد به نفس و جرئت را در وجود جوانان زنده میکرد.
امام(ره) آیه ۳ سوره طلاق «وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است» را در مورد جوانان به صورت مصداق قرار داد و موجب شد جوانان نقش متمایزی را ایفا کنند، بهترین نمونه آن را در دوران دفاع مقدس میبینیم.
امام(ره) مفاهیمی که موضوع حرکت انقلاب بود را به مصادیقی در جامعه مبدل کرد. دیدگاه امام منشأ قرآنی دارد که کافر را ولی خود نمیداند، این دیدگاه برگرفته از آیه ۱۴۱ سوره نساء «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا و او هرگز براى كافران به زيان مسلمانان راهى نگشوده است.» است. در این زمینه شیطان بزرگ را مطرح کرد که مصداق آنرا در هر برهه از زمان براساس تعریفهایی که دارد میتوان شناخت و تعمیم داد.
یکی از ویژگیهای برجسته امام خمینی(ره) این بود که ورودش به موضوعات اجتماعی به گونهای بود که جامعه در ادبیات مبهم قرار نمیگرفت بلکه به صورت شفاف بیان میکرد و این در تفکیک حق و باطل بسیار کارآمد بود. از اینرو بعد از امام اندیشههای او وارد تحلیلهای چندگانه نشد.
امیر کردکریمی، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی، در این نشست اظهار کرد: وجه تمایز مکتب امام خمینی(ره) با سایر مکاتب دنیا، توجه به مسائل عرفانی، معنوی، فلسفی، کلامی و فقهی و جهانبینی متفاوت ایشان بود؛ امام(ره) دغدغه خاص و ویژهای داشت و بهدنبال رهانیدن انسان از دنیای به ظاهر متمدن ماتریالیستی و اومانیستی بود.
تفکر امام(ره) جدید و قدیم ندارد؛ برای همه نسلهاست؛ اما نیاز به بازخوانی و تبیین با بهرهگیری از روشهای جدید دارد؛ امام شیوه جدیدی از حکومت بهنام جمهوری اسلامی را معرفی و نظام حکمرانی عالم را متحول کرد. این شیوه برگرفته از نگاه الهی بود، در آن زمان که اسلام سکولار را با آب و تاب خاصی مطرح میکردند؛ ایشان حکومتسازی بر مبنای دستورات الهی را عنوان و در تحقق آن با کمک مردم تلاش کرد. خط بطلان حضرت امام(ره) بر جدایی دین از سیاست هم مصداق اصلی آن است.
مفهوم بازگشت به قرآن در اندیشه و کلام ایشان همواره مورد تأکید بوده و با تکیه بر همین اصول، انقلاب اسلامی پایه و اساس فرهنگی دارد. شعائر ما برگرفته از قرآن است و این از همان ابتدا در کلام و روش امام(ره) مشهود بود و پایین آوردن قرآن از طاقچهها و ورود آن به متن زندگی به عنوان یک الگوی بینظیر، حرف و هدف امام(ره) بود.
ایشان از خود حرفی نمیزد؛ چرا که نگاهش الهی بود. اقدام امام(ره)، خط بطلانی بر نظام پادشاهی بود، کشوری که تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بود، با هدایت ایشان روش جدیدی از توجه به مردم پایهگذاری شد؛ امام خمینی(ره) بهدنبال ایجاد یک نظام مردمسالار مبتنی بر آموزههای اسلام بود و موفق هم شد با همراهی مردم این کار را به سامان برساند.
کاریزما و شخصیت ساده امام(ره) یکی از ویژگیهای برجسته ایشان است، اینکه حرفی را با سادگی، صراحت و مطلوبیت بیان میکرد و مورد توجه آحاد مردم قرار میگرفت نکتهای است که باید در فضای مدیریتی کشور لحاظ شود و زنده بماند، با مردمبودن و در میان مردم بودن، رکن رکین نظام اسلامی است، آنچه که در حادثه شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی و شهدای خدمت به وقوع پیوست، همین در میان مردم بودن موجب ایجاد رستاخیز دیگری شد.
اندیشه حضرت امام(ره) حد و مرز نداشت؛ وجود او فرامکانی و فرازمانی بود، اگر بخواهیم اندیشه سیاسی ایشان را در سه قالب بررسی کنیم؛ یک مورد آن طرح سیاست شیطانی بود که ختم به دیکتاتوری میشود و در نهایت ختم به حکومت پادشاهی میشود؛ تقسیمبندی دوم، اندیشه سیاست نفسانی و دنیوی است که توسط اومانیستها مطرح میشود و بر آن اساس تکیه بسیاری بر رفاه و مادیات انسان وجود دارد و توجهی به معنویت ندارد و جامعه را از آن دور میکند؛ این دو اندیشه از نظر امام مردود بود. اندیشه سوم که مورد نظر امام خمینی(ره) بود؛ سیاست انسانی و الهی بود و در همین قالب، نهادسازی انقلابی پا گرفت و کار جمهوری اسلامی پیش رفت، یعنی در کنار نیازهای دنیوی، نیازهای معنوی هم مدنظر قرار گرفت تا سعادت انسان را شامل شود.
شکلگیری نوع جدید حکمرانی سبب شد مستضعفان عالم بدانند حکومت الهی قابلیت استقرار دارد، هرچند در بازههای زمانی مختلف با دشمنی معاندان روبرو میشود. اما بدانیم؛ اگر روحیه ایستادگی در مقابل ظالم، و جلوگیری از ظلم وجود دارد، ناشی از مقاومت و برگرفته از آیه ۲۷۹ سوره بقره «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ نه ستم مىكنيد و نه ستم مىبينيد» است، امام خمینی(ره) بر مبنای این آیه نهادسازی کرد و جمهوری اسلامی به عنوان مکتب الهی براساس سیره اهل بیت(ع) و با تکیه بر خواست مردم به دنیا مخابره شد.
نظریهپردازان حوزه علوم اجتماعی، اگوست کنت را پدر این علم میدانند؛ زیرا شاگردان او در بسط و توسعه مسائل اجتماعی کوشیدند و مداقه آنها سبب بسط و توسعه این حوزه شد؛ هر چند خیلی قبلتر از او ابن خلدون به عنوان یک متفکر اسلامی بود که مسائل اجتماعی را با ظرافت مطرح کرده بود؛ حضرت امام(ره) هم شاگردان ب نظیری مثل شهید مطهری داشت که در بسط و توسعه تفکرات اسلامی کوشیدند و نگذاشتند مبانی مورد توجه اسلام و امام(ره) بر زمین بماند. فهم درست و زمانسنجی امام سبب گرد آمدن علمای وقت شد و همچنین همراهی مردم نیز بینظیر بود که در نهایت تحقق حکومت اسلامی را شامل شد.
شاگردپروری و نهادسازی امام بینظیر بود، اینکه امروز پس از سالها اختلالی در روند حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی ایجاد نشده، ناشی از همین آیندهنگری و فهم درست است. رهبر معظم انقلاب به عنوان پرچمدار این نظام بعد از رحلت حضرت امام(ره)، به خوبی انقلاب را هدایت کردهاند و در بزنگاههای مهم، با درایت و فهم عمیق، اقدام کردهاند. ایشان در سال ۱۳۹۳ نامهای را خطاب به جوانان اروپایی و امریکای شمالی نوشتند و طی آن مبانی و گفتمان انقلاب را به بیانی ساده، صادر کردند؛ امروز حدوداً پس از ۱۰ سال نامهای دیگر برای دانشجویان باوجدان حامی فلسطین صادر و حرفی را بیان کردند که به معنی واقعی کلمه با فطرت آنها سازگار و تأثیرگذار باشد؛ که این چنین بود و صدای مسئولان ایالات از همگسسته را هم درآورد و این برگرفته از اندیشه و آموزههای امام خمینی(ره) است که رهبر معظم انقلاب ریلگذاری آن را انجام دادند.
اگر امروز جبهه مقاومتی وجود دارد نشئت گرفته از فکر و حرکت عقلانی ناشی از آموزههای اسلامی است که امام خمینی(ره) آنرا نوید داد و در نهایت صادر شد و به جان آزادیخواهان عالم نشست. امروز به جایی رسیدهایم که نهادهای بینالمللی همانند دیوان بینالمللی لاهه و کمیسیون اروپا و... نسبت به مسئله فلسطین عکسالعمل نشان میدهند و در اصل با حرف و کلام امام همراهی میکنند.
امام(ره) خود را برادر ایمانی تمام ملتهای مسلمان دنیا میدانست. نگاه کلان امام خمینی(ره) انشاالله ختم به تمدنسازیی خواهد شد که امروز از لسان حضرت آقا خارج میشود. مبنای عقلانی، الهی و اسلامی برای رسیدن به تمدنسازی وجود دارد و با یارگیری درست، زودتر محقق میشود و جبهه مقاومت چنین هدفی را دنبال میکند؛ پس صادر کردن انقلاب با هدف آشنایی ذهن آزادیخواهان عالم، مورد توجه است. طرح قاعده نفی سبیل از جانب امام(ره) نیز چنین مفهومی داشت؛ ملتهای مسلمان نباید زیر یوغ کفار بروند و این اتحاد و وحدت باید حفظ شود.
راز ماندگاری امام براساس تفسیر آیات موجود در قرآن کریم، اخلاص او بود، وی فردی باورمند و معتقد بود و در ذهن مردم اینچنین جا گرفت، همچنین سازگاری با اندیشههای اسلامی در کلام او وجود داشت و این نیز موجب محبوبیت و ماندگاری شخصیت ایشان شد. درس قرآن به همه ما «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ» است بنابراین باید در مقابل همه سختیها ایستادگی کنیم و کار را به سامان برسانیم.