یک نویسنده همدانی با بیان اینکه نقد جدی به کتاب «من جانباز نیستم» میتواند در حوزه تاریخ شفاهی باشد، گفت: هر کدام از فصلهای این کتاب یک داستان کوتاه و کتاب مجزاست به طوریکه در این کتاب اتفاقات رخ داده با یک بند تسبیح بهم وصل شده است.
محسن صیفیکار در برنامه فصل سخن با محوریت نقد کتاب «من جانباز نیستم»، با اشاره به اینکه نویسنده در این کتاب با یک سوژه سخت و نفسگیر مواجه بوده است، اظهار کرد: آقای پیرحیاتی فرد خاصی بود، جانباز اعصاب و روانی که یک ماه گم میشود و این قلم سیدمیثم موسویان بود که توانست خاطرات او را پردازش کند.
وی تصریح کرد: در این کتاب نویسنده آنقدر با راوی عجین شده که به نظر میرسد سیدمیثم موسویان، «احمد پیرحیاتی» شده، در واقع به قدری با این فرد آمیخته شده که خودی از وی باقی نمانده و میتوان گفت همزادپنداری عمیقی بین راوی و نویسنده برقرار شده و این کار آسانی نیست و اتفاق فوق العادهای است که در این کتاب رخ داده است.
این نویسنده همدانی افزود: راوی به علت گذر زمان، رنجها و بیمهریهای فراوان و رنج آسیبدیدگی اعصاب و روان به طور قطع نمیتوانسته همه اتفاقات را بیان کند و اینکه ضبط کرده و برای نویسنده فرستاده، یکی از عجایب در حوزه نویسندگی است.
صیفیکار با اشاره به اینکه بیان خاطرات برای ضبط صوت از مردانگی و توانمندیهای بچههای جنگ است، ادامه داد: مرز ظریف و نامرئی بین تاریخ شفاهی و داستان در این کتاب اتفاق افتاده است که ما این کتاب را تاریخ شفاهی نمیبینیم.
وی با بیان اینکه نویسنده با ضبط صوت متفاوت است، در واقع نویسنده درک و احساس دارد، اظهار کرد: به عقیده بنده کتاب «من جانباز نیستم» رمان بوده و مستند هم است اما استنادها آنقدر قوی نیست که بتوان آن را تاریخ شفاهی نامید.
این نویسنده همدانی با تأکید بر اینکه این کتاب تاریخ شفاهی تلقی نمیشود اما یک پدیده است، یادآورشد: تمام جزئیات حین مصاحبه باید در کتاب تاریخ شفاهی عنوان شود و مستند هم باید باشد این درحالیست که این کتاب اینگونه نیست.
یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی و فعال رسانهای همدان نیز با بیان اینکه کتاب «من جانباز نیستم» هنجارگریزی جالبی دارد و عنوان کتاب یک مانیفست و بیانکننده شاکله فکری یک انسان است، اظهار کرد: پختگی در نوشتن و رواننویسی از ویژگیهای بارز سیدمیثم موسویان است و قدم گذاشتن در حوزه ثبت تاریخ شفاهی کاری سخت و عجیب است.
رقیه وحدتیان تصریح کرد: امیدواریم با ورود افرادی مانند سیدمیثم موسویان بتوانیم آشوبی که در ثبت تاریخ شفاهی وجود دارد را سامان دهیم و کارهای با کیفیت و قابل خواندن داشته باشیم.
وحدتیان با اشاره به تاریخ شفاهی، گفت: جنگ سوژههای فوقالعادهای دارد اما وقتی پسوند دفاع مقدس میگیرد کار نویسنده، روایتگر، تحلیلگر و خبرنگار سختتر میشود به ویژه اگر فرد آن شرایط را درک نکرده باشد. اینکه تاریخ شفاهی در قالب داستان نوشته شود کاری بزرگ است و اینکه بدون دستکاری اتفاقات بیان شود نیز کار فوقالعادهای است.
وی با بیان اینکه تصویرسازی در برخی بخشهای این کتاب در اوج بود و این به علت قلم خوب نویسنده است که توانسته چنین تصویرسازی انجام دهد، خاطرنشان کرد: هر فصل این کتاب یک داستان کوتاه است، این کتاب اگرچه یک تاریخ شفاهی و خاطرات یک رزمنده است اما شبیه یک رمان است.
گفتنی است؛ کتاب «من جانباز نیستم» اثر سیدمیثم موسویان، داستان زندگی «احمد پیرحیاتی»، از جانبازان و مبارزان انقلابی است که از همان ابتدا دست مخاطب را میگیرد و با خود به دهه ۵۰ و تلاش گروهی از جوانان بروجردی برای مبارزه با رژیم پهلوی میبرد.
کتاب از همان ابتدا روایتش را جذاب آغاز میکند. داستان از تلاش چند جوان در باشگاه زیرزمینی جوشن برای مقاومت در برابر نیروهای ساواک و تمرین آنها در کوههای بروجرد آغاز میشود. پیرحیاتی که به گواه روایتش در این کتاب، احتمالاً پیرمردی است خوشسخن، از همان ابتدا دست میگذارد روی اصل ماجرا و پیش میرود. ضمن اشاره به تربیت دینی، به سابقه مبارزاتی خانوادهاش در برابر حمله متفقین نیز اشاره میکند.
موسویان در این کتاب روایت پیرحیاتی را در ۳۴ فصل تنظیم کرده است. هر کدام از بخشهای کتاب شیرینی خاص خود را دارد و بیانگر روحیه انقلابی و تلاش مردمی برای پیروزی انقلاب و شکست دشمن بعثی در دوره جنگ تحمیلی است. با این حال، شاید بتوان نقطه مرکزی کتاب را دوره جنگ تحمیلی دانست که راوی در آن به درجه جانبازی نائل شده است؛ هرچند خود معتقد است که جانباز، فقط آقا ابوالفضل(ع)...
«من احمد پیرحیاتی هستم و سینهام پر شده است از خاطرات جنگی که فقط چند سال اولش را تعریف کردهام. شاید بعدها حوصله کنم و باقیش را هم برای نسلی دیگر بگویم؛ آدمهای زندهای که ربطی به من ندارند.
چون من احمد پیرحیاتی هستم و مدتهاست که روی ویلچر مینشینم یا ساعتهای زیادی را در بستر میگذرانم و احساس رضایت عمیقی از زندگی دارم. گاهی هم خودم را پیش خداوند لوس میکنم و گله و شکایتی میکنم که چرا من را مثل رفقای خودم قبول نکردهای. همیشه هم مخالفم که به من «جانباز» بگویند؛ جانباز فقط آقا ابوالفضل(ع) است.»
کتاب «من جانباز نیستم» سال ۱۴۰۰ در هفته دفاع مقدس در بروجرد رونمایی شد و جانباز احمد پیرحیاتی نیز چندی بعد به فیض شهادت نایل آمد. بنا به گفته نویسنده خاطرات این شهید تنها تا سال ۶۳ بوده است. متأسفانه اسنادی از تاریخ تولد، شهادت و حتی جانبازی این شهید در دست نیست به طوریکه وی هیچ پروندهای هم در بنیاد شهید نداشته است تا بتوان او را به صورت شایسته معرفی کرد و تنها میتوان مطالعه این کتاب را به مخاطبان پیشنهاد کرد.
طرح ملی فصل سخن به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی همدان با محوریت نقد کتاب «من جانباز نیستم» برگزار شد.