ماندگاران صبور
معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی استان گیلان ضمن تسلیت وفات حضرت امّالبنین (س) و گرامی داشت روز تکریم مادران و همسران شهدا، برنامه «خاطرات اسوه صبر » مروری بر خاطرات مرحومه حاجیه خانم فخری سلیمانی مادر بزرگوار شهید جهادگر نقی صنایع پرکار را تقدیم کرد.
مصاحبه با مادر شهید (دی ماه 1401)- روستای دهنه سر سفیدرود کیاشهر:
ما چون همیشه در حال کار و تلاش در زمین کشاورزی و باغهای سیفی جات خودمان بودیم، رسیدگی به فرزندان برای ما کمی سخت بود. به همین دلیل مجبور میشدیم بعضی اوقات، فرزندان خود را به دیگری بسپاریم، شهید نقی را به زن همسایه ما (مشهدی رقیه ) میسپردم و تا عصر نگهداری او را بر عهده میگرفت. در اوایل دانشجویی نقی بود که او پوسترها و عکسهای زیادی از امام خمینی (ره) به خانه میآورد، گاهی وزن اعلامیهها به بیش از ۱۰۰ کیلو میرسید که من مجبور میشدم آنها را در زمین باغ مخفی کنم و در روزهای مختلف که نقی با دوستانش جلسه می کرد، بعد از نماز صبح تحویلشان می دادم و آنها نیز اعلامیه ها را دسته بندی و برای جاهای مختلف ارسال میکردند. در همین خانه که الان در آن هستیم، یک اتاق کوچکی در زیر زمین داشتیم که شهید نقی با همراهی دوستان خود اینجا کوکتل مولوتف درست میکردند. کتاب های ارزشمندی هم با خود میآوردند که من در آنجا برایشان مخفی میکردم. یکی از روزها شهید نقی را دستگیر کردند، او به من پیغام داد: « مادر! جان تو و جان کتابهای من!» من هم کتابها را بردم در انبار برنج، زیر گونی ها مخفی کردم. در آن زمان امکانات و پارچههای زیادی نداشتیم، من برای اعضای خانواده کلاه و ماسک سیاه میبافتم تا روی صورتمان بگذاریم و به پاسگاه محل برویم و به سمتشان سنگ پرتاب کنیم. پس از چند روزی نقی آزاد شد. نقی در تمام دوران کاری خودش، همه امکاناتی را که از محل کار دریافت می کرد؛ شامل مایحتاج اولیه زندگی، خواروبار و هر چیز دیگری را به من می داد و سفارش میکرد که به نیازمندان، همسایهها و اهل محل بدهم، من هم این کار را برایش انجام می دادم و او از این کار بسیار خورسند میشد. (حاجیه خانم فخری سلیمانی، مادر شهیدان رمضان و نقی صنایع پرکارکه خاله شهیدان عباس میرموسوی و ناصر حقیقت و عمه شهید بهرام سلیمانی نیز بود، در تاریخ 24 اردیبهشت 1402 دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست).
تماس :01333362461 داخلی 25