Page 29 - Book Harf Bartar Koli
P. 29
ب) پیامها( 1400تا 27 )1402
.۱توصیف انسان مطلوب؛ .2توصیف انسان محقّق؛ .۳تغییر انسان محقّق به انسان مطلوب .این سه
فعالیت در همۀ رشتههای علوم اجتماعی وجود دارد.
توصیف انسان مطلوب را علوم مبنایی و نیز علوم کرداری در اختیار ما قرار میدهند .علوم مبنایی
مانند فلسفه ،عرفان نظری ،علوم قرآنی و علوم حدیثی است و علوم کرداری علومی مانند فقه ،اخلاق
و عرفان عملی را شامل میشود که مجموعۀ این علوم از انسان کامل و انسان ایدهآل بحث میکنند
و ما با استفاده از آنها میتوانیم انسان مطلوب جامعه را که همان انسان مطلوب متعارف است،
بشناسیم؛ یعنی ما در شناخت انسان مطلوب ،به دنبال انسان کامل نیستیم؛ چرا که «انسان کامل»
در عرفان و فلسفه بحث میشود ،اما در علوم اجتماعی ،انسان مطلوب متعارف و بهعبارت دیگر ،انسان
هنجار ،جامعۀ هنجار ،رفتار هنجار ،سازمان هنجار و مانند اینها محل بحث میباشد .بنابراین ،در
توصیف انسان مطلوب ،به علوم مبنایی و کرداری نیاز است که از روشهای اسنادی ،استنباطی و
استدلالی استفاده میکنند ،اما نکتۀ مهم این است که علوم مبنایی و کرداری ،مانند فلسفۀ محض یا
فقه محض ،برای توصیف انسان مطلوب کافی نیستند ،بلکه قطع ًا به فلسفه و فقههای مضاف نیز نیاز
است و نهادی که میتواند از فلسفۀ محض و فقه محض برای تولید و توسعۀ فلسفه و فقههای مضاف،
مق ّید و خاص کمک بگیرد ،دانشگاه است؛ بنابراین ،برای توصیف انسان مطلوب ،سازمان مطلوب،
جامعۀ مطلوب ،انسان اقتصادی مطلوب و رفتار مطلوب علاوه بر نیازمندی به فلسفه و فقه محض ،به
فلسفه و فقههای مضاف نیز نیازمندیم.
دومین فعالیت و یکی از مهمترین وظایف علوم اجتماعی ،توصیف جامعه و انسان محقّق است؛
مثلاً تحقیقات دربارة «ارتباط عرضه و تقاضا» یا «ارتباط قدرت دولت و آزادی مردم» یا «ارتباط
درآمد و مصرف» و مانند اینها ،در همین راستاست .این تحقیقات ،تحقیقاتی تجربی است و با کار
میدانی و روشهای آماری به دست میآیند؛ یعنی مثلاً برای کشف «عوامل خودکشی»« ،عوامل
طلاق» و «عوامل گرایش به عبادت در شبهای قدر» باید به د ِل جامعه رفت و جامعه را مطالعه کرد
و تحقیقات میدانی را انجام داد؛ بنابراین ،توصیف انسان محقّق ،بدون تجربه و تحقیق میدانی و آماری
ممکن نیست و متولّی این امر نیز نهاد دانشگاه میباشد.
سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی میتواند دغدغۀ حرکت به سوی تحول علوم انسانی را در
دانشجویان به وجود آورد.
سومین فعالیت علوم اجتماعی ،تغییر انسان محقق به انسان مطلوب است .اصول ًا «تغییر» از
مؤلفههای علم مدرن است .یکی از تفاوتهای علم مدرن با علم پیشامدرن این است که علوم
پیشامدرن علم را برای علم میخواستند ،اما علم در دوران مدرن ،فقط برای شناخت نیست ،بلکه آن
را برای تغییر طبیعت و تغییر انسان میخواهند؛ یعنی مثل ًا بعد از شناخت انسان ،علم به دنبال این