Page 80 - Book Harf Bartar Koli
P. 80

‫حر ِف برتر؛ روایتی از ربع قرن فعالیتهای سازمان دانشجویان ایران‬  ‫‪78‬‬

‫جناب آقای حقپناه و خانم رسایی در این حوزه تحت نظر آقای سعید بابائی فعالیت داشتند‪ .‬در آن‬
‫زمان با بزرگانی همچون استاد علیاکبر جلالی جلسه داشتیم که ایشان روی کاغذی یک نقطه‬
‫گذاشتند و گفتند شهر شروع شد‪ .‬ایشان ذکر کردند شهر دانشجویان را باید خود دانشجویان ایجاد‬
‫کنند‪ ،‬ما در آن زمان احتمال ًا متوجه منظور ایشان نشدیم‪ ،‬ازآنجاییکه پروسه ایجاد شهر دانشجو‬

                        ‫کلان بود و خودمان میخواستیم شهر را بسازیم که متأسفانه میسر نشد‪.‬‬

                                             ‫پس به نظر خودتان هیچ بخشی را ضعیف نمیبینید؟‬

‫وقتی پیشنهاد مسئولیت سازمان را متقبل شدم و حکم من ابلاغ شد‪ ،‬خدمت آقای دکتر منتظری‬
‫رفتم و گفتم شما یک برگه به من دادید و گفتید شما مسئول سازمان هستید‪ ،‬الان میبینم کل‬
‫امکانات سازمان دانشجویان در ساختار خبرگزاری دانشجویان آمده و عملاً هیچ امکاناتی نداریم‪ ،‬من‬
‫چهطور سازمان را اداره کنم‪ .‬آقای دکتر منتظری گفت‪« :‬ترسیدی‪ ،‬برو ترسو‪ ،‬برو این کاغذ هم که به‬
‫شما دادم زیاد هست! برو خجالت بکش!» ما را با یک کاغذ یا همان حکمی که محبت کرده بودند و‬
‫به من داده بودند‪ ،‬فرستادند و گفتند‪« :‬برو سازمان را اداره کن!» من هم با آقای سعید بابائی رفتیم‬
‫در معاونت فرهنگی جهاد‪ ،‬اتاق جلسات معاون فرهنگی را که آن زمان آقای دکتر احمدی بودند‪،‬‬
‫بهعنوان محل استقرار و دفتر سازمان دانشجویان با هماهنگی و کمک دکتر عبدالحمید احمدی‬

                                                                            ‫انتخاب کردیم‪.‬‬
‫آقای دکتر احمدی واقع ًا آدم وارستهای است‪ .‬شیوة مدیریت خاصی دارد‪ .‬کار را تفویض میکند و‬
‫درعینحال که تفویض کرده است‪ ،‬نظارت هم میکند‪ .‬خیلی هم حسابشده به نیروها و مدیرهایی‬
‫که زیردستش بودند‪ ،‬اختیار و اجازة عرض اندام میداد‪ .‬ما هم کنار دفتر ایشان شروع به کار کردیم‪.‬‬
‫سومین نفری که به جمع ما اضافه شد‪ ،‬آقای محمود علیگو بود‪ .‬ما در آغاز همان سال اول فعالیتمان‬
‫توانستیم کارهای بزرگی در جهاد انجام دهیم‪ .‬بهعنوان مثال کنگرة فرهنگی را که واحدها هر چهار‬
‫سال یک بار در جهاددانشگاهی برگزار میکردند‪ ،‬به میزبانی سازمان دانشجویان برگزار شد‪ .‬یکی از‬
‫موضوعاتی که برای سازمان انتخاب کرده بودند‪ ،‬حمایت از محرومان و مستضعفین بود‪ .‬این آرمان‬
‫امام و انقلاب بود که یکی از آرمانهای بزرگ جوانان نیز است‪ .‬ما هم آن را یکی از موضوعات اصلی‬
‫مورد توجه سازمان دانشجویان قرار دادیم و توانستیم با این قشر از جمعیت دانشگاهی ارتباط برقرار‬
‫کنیم‪ .‬یادم هست در آن زمان توجه به محرومان مورد غفلت قرار گرفته بود‪ ،‬هنوز هم آقای دکتر‬
‫احمدینژاد مباحث محرومیتزدایی را مطرح نکرده بود و انگار جامعه صحبتهای امام را فراموش‬
‫کرده بود و محرومین به فراموشی سپرده شده بودند‪ .‬ما این پرچم را بلند کردیم‪ .‬خوشبختانه این امر‬
   75   76   77   78   79   80   81   82   83   84   85