Page 85 - Book Harf Bartar Koli
P. 85
ت) مصاحبهها 83
سازمان دانشجویان ،گلخانة جهاددانشگاهی است
سعید بابائی
لطف ًا خودتان را معرفی کنید؟
سعید بابائی هستم .فروردین سال ۱۳۸۴با آقای دکتر حبیبی برای راهاندازی سازمان دانشجویان
آمدم .در ابتدا در اتاق کنفرانس کنار اتاق معاون فرهنگی مستقر شدیم و بعداً کمکم افراد دیگری به
سازمان اضافه شدند .بنده فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشتۀ زمینشناسی از دانشگاه تهران و
کارشناسیارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه علوم حدیث و قرآن هستم.
در سالهای اول فعالیت سازمان ،ریاست چندان معنایی نداشت و همه بهصورت تیمی کار
میکردیم .از تایپیست گرفته تا کسی که اسم ًا حکم مدیریت داشت ،همگی دوستانه و تیمی کار
میکردیم و این تیم ترکیبی از نیروهای اداری و دانشجویان علاقهمندی بود که در آن گروه خاص با
محوریت مشترک برای دستیابی به اهداف خاص فعالیت میکردند.
من تا دی ۱۳92در سازمان دانشجویان بودم و الان بیش از ده سال است که مأمور هستم .قبل
از سازمان بهزیستی هم در هلال احمر بودم .ضرورت ایجاب کرد و خواست اصلی آقای دکتر منتظری
هم این بود که سازمان دانشجویان باید جایی باشد که دانشجویان تازهنفسِ خوشفک ِر خلاق و انقلابی
را وارد جهاددانشگاهی کند .خواستی که بعداً تعبیر و تبدیل به یک برند شد و گفتیم سازمان
دانشجویان ،گلخانۀ جهاددانشگاهی است یا برای آنهایی که نگاه پژوهشمحور داشتند ،میگفتیم
سازمان دانشجویان ،رویان جهاددانشگاهی است ،یعنی جایی که بناست هرکسی در هر گروه فرهنگی
-اجتماعی یا پژوهشی بخواهد فعالیت کند ،باید از درگاه سازمان دانشجویان عبور کند .شاید برای
برخی همکاران پژوهشی چندان قابلقبول و خوشایند نبود؛ ولی خواست ما این بود که کسی که
میخواهد وارد جهاددانشگاهی شود ،باید در درجۀ اول فرهنگ جهادی را بفهمد و جهادی شود و بعد
وارد جهاد شود و در بخشهای مختلف آن فعالیت کند و اگر این را فهمید ،میشود کسی مثل دکتر
رئیس سازمان دانشجویان ایران طی سالهای ۱۳۸۶تا ۱۳۸7و مدیرکل فعلی امورکودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور