Page 98 - Book Harf Bartar Koli
P. 98

‫حر ِف برتر؛ روایتی از ربع قرن فعالیتهای سازمان دانشجویان ایران‬  ‫‪96‬‬

            ‫چطور این کار را انجام میدادید؟ اینجا جذب منابع میکردید و آنجا هزینه میکردید؟‬

‫ما فقط شبکهسازی میکردیم‪ .‬مثلاً گروه جهادی در دانشگاه علوم پزشکی تشکیل میشد‪ ،‬خودش‬
‫منابع موردنیازش را جذب میکرد و خودش هم تشکیل گروه جهادی میداد‪ .‬ما به شبکهسازی و‬

                                                    ‫زیرساختهای لجستیک کمک میکردیم‪.‬‬

                                                                              ‫اصل ماجرا چه بود؟‬

‫یک وظیفهای برای سازمان دانشجویان قائل شدند و آن شبکهسازی بود‪ .‬عبارت «توسعۀ مهارتهای‬
‫فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و سیاسی» در او ِل اساسنامه قید شده بود‪ .‬م ِن دانشجو ِی نوعی‪ ،‬چه توانمندی‬
‫داشتم که بتوانم به آن اضافه کنم؟ فقط میتوانستم این گروهها را کنار هم جمع کنم و یکصدا کنم‬
‫(همان شبکهسازی) و درواقع‪ ،‬همافزایی صورت میگرفت‪ .‬بعد کمکم این شد روال کار ما‪ .‬بلافاصله‬

                                 ‫بعد از آن گردهمایی دانشجویان محیطِزیست را برگزار کردیم‪.‬‬

                                                  ‫چه سالی بود؟ و مهرباران چه زمانی شروع شد؟‬

‫سال ‪ ۱۳۸7‬بود و مهرباران سال ‪ ۱۳۸5‬شروع شده بود‪ .‬اما ما از یک چیز غافل شده بودیم‪ .‬اواخر سال‬
          ‫‪ ۱۳۸۸‬برای اینکه بتوانیم عضو دانشجویی داشته باشیم‪ ،‬مجوز شورای مرکزی را گرفتیم‪.‬‬

                             ‫یعنی تا آن زمان نداشتید؟ پس سازمان دانشجویان چه کار میکرد؟‬

 ‫در هر شبکهای میتوانستی باشی‪ ،‬ولی لزوم ًا عضو سازمان نبودی‪ .‬این اتفاق هم خوب بود و هم بد!‬

                                                                        ‫آن زمان کانون نداشتید؟‬

                                                                                       ‫نه‪.‬‬

                  ‫پس منظورتان از شبکه چیست؟ من تعریفِ آییننامهایاش را متوجه نمیشوم؟!‬

‫گروههایی در دانشگاه بودند‪ ،‬ما کمک میکردیم به دانشگاههایی که این گروهها و کانونها را نداشتند‬
                                                         ‫تا این گروهها داخلشان شکل بگیرد‪.‬‬
   93   94   95   96   97   98   99   100   101   102   103