Page 99 - Book Harf Bartar Koli
P. 99
ت) مصاحبهها 97
چطور؟
افراد نخبه را در آن دانشگاه پیدا میکردیم .مثلاً دانشگاه زابل یک پسر جوانی بود ،گفت میخواهم
فلان کار را در دانشگاه راهاندازی کنم ،کمکم کنید .ما ارتباطش دادیم به فرمانداری زابل بعد َده نفر
هم کمکش کردند و مقداری منابع مالی هم از وزارت علوم به آنها کمک شد .جهاد هم کمی کمک
کرد و به آنها در جهاددانشگاهی واحد سیستان و بلوچستان فضا داد و اینها در دل جهاد شکل
گرفتند .در واقع تسهیلگری هم بود .بعد گفتیم کانونهای خودمان را داشته باشیم و به این نقطه
رسیدیم .ما برای محرومیتزدایی ،شورایی تشکیل دادیم .البته بعدها سازمان ملی جوانان این شورا
را از دست ما درآورد!
یعنی آن زمان دست سازمان ملی جوانان بود؟
زمان دکتر احمدینژاد رئیس سازمان ملی جوانان حاجآقا علیاکبری بود و ایشان به این کار علاقهمند بود.
اینها در اهداف سازمان محرومیتزدایی نقش داشتند؟
نه ،همین همکاران و دانشجویان در سازمان این پایگاه را راهاندازی کردند.
همکاران خودتان؟
بچههای مهرباران .حدوداً صد نفر بودند در مهرباران که دانشجوی نخبه و فعال زیاد بود که از درون
اینها الان معاون وزیر شدند و هنوز خودشان را مهربارانی میدانند .این هویت مهرباران یک عملکرد
خوب داشت ،بهطوریکه در ایام انتخابات یک لیست درآمد .یکی از نیروهای مهرباران از بین خودشان
تعدادی وزیر پیشنهادی انتخاب کرد.
متوجه شدم .این جمع هنوز هست؟
نه.
منظورم این است که بین آنها هنوز ارتباط هست؟
خیلی محدود و دیگر ارتباط سیستمی نیست.