Page 106 - Book Harf Bartar Koli
P. 106
حر ِف برتر؛ روایتی از ربع قرن فعالیتهای سازمان دانشجویان ایران 104
سلیقۀ دانشجویان هم دست شما بود؟
اصل ًا سلیقۀ دانشجویان نبود ،چون توسط خودشان اجرا میشد و این موضوع خیلی خوب بود .در دورة
آقای فریدزاده و کاظمی این روال حذف شد .جز یکی دو برنامه مثل شبکۀ محی ِطزیست که آقای
کاظمی خودش تدوین کرده بود .جز این هیچکدا ِم دیگر شبکۀ تصمیمگیری و شورای دانشجویی نداشت؛
مثل ًا پیشنهاد من این بود که کل ًا مدیریت مسابقات مناظره به عهدة پنج تیم برتر سال قبل باشد .یعنی
چهار تیم نهایی و نیمهنهایی و تیم اخلاق و این پنج تیم شورای سیاستگذاری هم باشند! روی این
موضوع هم اصرار داشتم! یا مثل ًا برنامۀ مهرباران را تبدیلش کردیم به دو تا برنامۀ مهرباران .تعدادی
اعضای خیریه بودند که گردش مالی سالیانه این خیریۀ دانشجویی نزدیک سهونیم میلیارد تومان بود و
آن زمان این مبلغ برای خیریه زیاد بود یا مثل ًا گروههای دیگر مهرباران بچههایی بودند که در سال دو
بار اردوی جهادی برگزار میکردند .یعنی امکانات و اختیارات زیادی داشتند .در باشگاه محی ِطزیست
افراد باسواد و مطرحی عضو بودند مثل آقای دکتر سفیدی که دانشیار دانشگاه تهران بود و عضو پیوستۀ
حفظ منابع طبیعی انجمن علمی آمریکا و ایشان عضو شورای مرکزی انجمن ما بود .ما خجالت
میکشیدیم ایشان را دعوت کنیم .آن زمان دانشجوی دکترا بود .مثل ًا یک ارائۀ مقاله داشت در اجلاس
سراسری منابع طبیعی آلمان یا مثل ًا جوانی بود که طرحش حفظ یوزپلنگ ایرانی بود و هنوز هم هست
و بالاترین نشان حفاظت از محی ِطزیست کشور را گرفته بود .همۀ اینها دانشجو بودند و ما این افراد
توانمند و خلاق را در دوران دانشجویی پیدا میکردیم .وقتی این افراد رشد میکردند و بزرگتر میشدند،
این برنامهها و فعالیتها را هم با خودشان بزرگتر و گستردهتر میکردند.
یک ایراد و نقدی که به کار ما وارد بود ،این بود که این برنامهها صرفاً با همین افراد پیش میرود
و اگر زمانی این افراد نباشند یا اگر اتفاقی بیفتد ،ممکن است طرح با مشکل مواجه شود .ما هم یک
راهکار جدید برایش پیدا کردیم .گفتیم این تیم یک مسئول و سرگروه دیگری داشته باشد و این
افراد پیشنهادات را به تیم بالایی ارائه کنند و دو سال بعد این افراد جایگزین تیم بالایی شوند و این
رویه ادامه یابد تا همیشه برنامهها به نسل جدید منتقل شده و بهروز باشند .یکی دیگر از فعالیتهایی
که انجام دادیم ،نذر درخت بود .هر دانشجویی که از خانوادة شهید بود ،نذر درخت کند و به نام
خانوادهاش درختی بکارد.
این ایده ،پیشنهاد چه کسی بود؟
خانم ابتکار ،خانم ابتکار آن زمان در شورای شهر بود .ما این طرح را با خانم دکتر جوادی معاون
رئیس جمهور مطرح کردیم .ایشان گفت :چه جایی بهتر از سازمان محیطِزیست و ما اطراف سازمان
محی ِطزیست را بید مجنون کاشتیم که هنوز هم هست و اگر بروید پیادهروی در سازمان محیطِزیست،