Page 107 - Book Harf Bartar Koli
P. 107

‫ت) مصاحبهها ‪105‬‬

‫درختان بید را میبینید‪ .‬من خودم وقتی دیدم باورم نمیشد‪ .‬هرکدامشان به نام یک شهید بود تا یک‬
‫سال بعد هم پلاک داشتند‪ ،‬بعد پلاکها را برداشتند‪ .‬ولی اتفاق جالب و جذابی بود‪ .‬بعدها پیشنهاد‬
‫دادیم همۀ دانشگاههای کشور به یاد شهدای دانشجو این کار را انجام دهند‪ ،‬ولی این اتفاق رخ نداد‬

                                       ‫و دلیلش هم این بود که ارتباط ما با واحدها ضعیف بود‪.‬‬

              ‫زمانی که شما وارد سازمان دانشجویان شدید‪ ،‬رئیس جهاددانشگاهی چه کسی بود؟‬

‫سازمان دانشجویان باید طبق اساسنامه دو یا سه عضو دانشجویی در شورای مرکزی میداشت‪ .‬بنده‬
‫با ابلاغ آقای دکتر منتظری عضو دانشجویی شورای مرکزی سازمان دانشجویان شدم و ورودم به‬

                                                            ‫سازمان دانشجویان اینگونه بود‪.‬‬

                             ‫دکتر منتظری از کجا با شما آشنا شد؟ قبل ًا با ایشان کار کرده بودید؟‬

‫خیر‪ ،‬آقای دکتر بشیر معتمدی مرا به دکتر حبیبی معرفی کرد‪ .‬آن زمان آقای دکتر حبیبی دنبال‬
‫دانشجویی بودند که جهادی و فیسبیلالله کار کنند و فعال باشند‪ .‬بعد دکتر حبیبی مرا به دکتر‬
‫منتظری معرفی کرد و دکتر منتظری هم حکم ابلاغ مرا صادر کرد‪ .‬آن زمان جلسات شورای مرکزی‬

                       ‫برای ما خیلی جلسۀ سخت و هولناکی بود! جرئت نمیکردیم حرف بزنیم‪.‬‬

                                                                                             ‫چرا؟‬

‫چون مثل الآن نبود که جلسات با لطافت و دوستانه برگزار شوند؛ مثل ًا آقای دکتر فیض‪ ،‬دکتر بختیاری‬
‫و دکتر خالصی نمایندگان معاونان فرهنگی بودند و نمایندة هیئتامنای جهاد هم دکتر حقشناس که‬
‫واقع ًا آدم ویژهای بود‪ .‬خود دکتر حبیبی و بنده هم بهعنوان نمایندة دانشجویی‪ .‬دو یا سه جلسۀ شورای‬
‫مرکزی برگزار شد و جلسات سختی بود‪ .‬یکی دیگر از اعضای دانشجویی شورای مرکزی به نام آقای‬
‫هومن ریاضی حضور داشت‪ .‬ایشان در حال حاضر در خارج از کشور کلینیک پزشکی راهاندازی کرده و‬
‫درآمد خیلی خوبی دارد‪ .‬ایشان خیلی خوب و راحت صحبت میکرد‪ .‬هر وقت میخواستیم در جلسات‬

      ‫مطلبی را مطرح کنیم که آقای دکتر منتظری تأیید کند‪ ،‬به ایشان میگفتیم شما مطرح کنید‪.‬‬

         ‫شما در سال ‪ 1388‬با توجه به اتفاقات پیشآمده در سازمان با چه چالشی روبهرو بودید؟‬

  ‫چالشهای زیادی داشتیم‪ .‬دانشجوهای دو گروه کامل ًا مشخص بودند‪ ،‬گروهی حتی با دستبند میآمدند‪.‬‬
   102   103   104   105   106   107   108   109   110   111   112